کسی به یاد ندارد که در شهر من ـ زنجان ـ جمعیتی با این عظمت جمع شوند تا از کسی استقبال کنند. در شهر ما رسم بود که برای استقبال از حجاج، مردم تا روستای «قرهبلاغ» هم میرفتند.
آن روز جمعیتی که برای استقبال من آمده بودند بینظیر بود و چون شب رسیدیم دیگر تظاهرات وسیعی که تدارک دیده شده بود، انجام نشد. تا سه روز دستههای مختلف مردم برای دیدار من میآمدند و چون منزل پدرم بودم و حیاط وسیعی داشت، مردم در قالب دستههای 150 نفری میآمدند و میرفتند و این حرکت شور و التهابی در شهر ایجاد کرده بود. هفته بعد دسته دیگری از زندانیان آزاد شدند که برخی از آنها زنجانی بودند از جمله مهدی محسن و ایرج شریعتی که از شاخصها بودند. تعدادی چپی هم بودند.
کتابدهه پنجاهصفحه 89