فصل سوم: خاطرات حجت الاسلام محمدکاظم شکری

سفر به قم و زیارت علما

‏چند روز پس از رفراندوم حوادثی در قم اتفاق افتاد. مأموران نظامی به ‏‎ ‎‏فیضیه حمله کردند و طلبه‌‌ها و مردمی را که آنجا بودند، زده بودند. پس ‏‎ ‎‏از آن ماجرا من به همراه پدرم به قم رفتیم. در فیضیه وضع خیلی آشفته ‏‎ ‎‏بود؛ عمامه‌‌ها و نعلین‌ها وسط صحن، حجره‌‌ها در هم ریخته‌ و همه جا ‏‎ ‎‏نامرتب بود. کف فیضیه و زیر درخت توتی که در شمال غربی مدرسه ‏‎ ‎‏بود،هنوز خونی بود. ‏

‏بعد از آن پدرم مرا به زیارت علمای قم برد. آیت‌الله گلپایگانی‌، ‏‎ ‎‏آیت‌الله نجفی مرعشی و امام را زیارت کردیم‌. مردم با ازدحام به دیدن ‏‎ ‎‏امام می‌رفتند، دقایقی می‌نشستند و می‌رفتند. ‏

‏چهره امام خیلی جذاب بود. من جلوی ایشان دو زانو زدم، دستشان ‏‎ ‎‏را گرفتم و نگاهی به چهره پرجاذبه ایشان کردم و پس از دست‌بوسی به ‏‎ ‎‏گوشه اتاق رفتم و نشستم‌. ‏

 

کتابدهه پنجاهصفحه 110