فصل چهارم: خاطرات حسن ملک

بازگشت امام

‏از روز 12 بهمن تا 22 بهمن روزهای اوج انقلا ب بود. قرار بود امام روز ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 196
‏دوازدهم به ایران‏‏ بیایند. من هم مانند بقیه مردم، در خیابان انقلاب،‏‏ جهتی ‏‎ ‎‏که به طرف میدان فردوسی‏‏ می رود منتظر بودم و لحظه شماری می کردم. ‏‎ ‎‏تا اینکه بحمدالله امام تشریف آوردند. آقای محسن رفیق دوست‏‏ هم در ‏‎ ‎‏ماشین بود. او من را ندید و حواسش جای دیگر بود، ولی اگر می دید ‏‎ ‎‏می شناخت‏‎[1]‎‏. تا نزدیکی های بهشت زهرا (س) با پای پیاده رفتم، چون آن ‏‎ ‎‏موقع ماشین نداشتم. شب که به منزل بازگشتم و اخبار را گوش کردم،  ‏‎ ‎‏خبر ورود امام را پخش کرد. این مساله ( بازگشت امام) برایم بسیار ‏‎ ‎‏خوشحال کننده بود. بعد از آن یکی - دوبار به دیدن امام رفتم. یکی آن ‏‎ ‎‏موقع که ایشان در مدرسه رفاه‏‏ بودند و یک بار هم در جماران (آن زمان ‏‎ ‎‏در سپاه مشغول بودم).‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 197

  • . با محسن رفیق دوست  از سال 1349 و هنگام سفر حج آشنا شده بودم.