فصل چهارم: خاطرات حسن ملک

حوادث روزهای پیروزی

‏وقتی از زندان آزاد شدم، روز اول و دوم مردم برای ملا قات می آمدند و ‏‎ ‎‏من هم زیارتی از قبور شهدا داشتم؛ اما از روز بعدش صبح از خانه ‏‎ ‎‏بیرون می رفتم و شب باز می گشتم و مدام در تظاهرات بودم. هنوز یکی ‏‎ ‎‏- دو روزی از آزادی من نگذشته بود که در روزنامه خواندم «شاه‏‏ رفت» ‏‎ ‎‏این عنوان با تیتر درشتی نوشته شده بود. موضوع بسیار خوشحال ‏‎ ‎‏کننده ای بود و از آن به بعد منتظر آمدن امام بودیم.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 196