فصل سوم: خاطرات علی محمدآقا

چهره های دیگر

‏داخل زندان چند گروه داشتیم. یکی از آنها صفرخان بود. او قبل از سال ‏‎ ‎‏1327 یعنی زمان حزب دمکرات آذربایجان دستگیر شده بود. حدود ‏‎ ‎‏سی سال در زندان بود.‏

‏تعدادی از افسران حزب توده هم بودند که سال بعد از کودتای 28 ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 141
‏مرداد زندانی شده بودند و زندانهای طولانی مدت داشتند. یکی از آنها ‏‎ ‎‏زند وکیلی‏‏ بود و با کسی قاطی نمی شد. صبح به صبح کفش هایش را ‏‎ ‎‏واکس می زد و آنها را برق می انداخت. با شلوار اتو کرده می آمد و در ‏‎ ‎‏محوطه قدم می زد و تا ساعت 12 همین کار را ادامه می داد. ساعت 12 ‏‎ ‎‏می رفت ناهارش را می خورد. بعدازظهر هم می آمد. او کاراکتر خاصی ‏‎ ‎‏داشت. برنامه اش یک ثانیه جا به جا نمی شد. خیلی آدم آنتیک و موقری ‏‎ ‎‏بود. او بعد از انقلاب از زندان بیرون آمد. ولی فوت کرد. یعنی دوران ‏‎ ‎‏زندانش را به خوبی گذراند. ولی متأسفانه بعد از بیرون آمدن از زندان ‏‎ ‎‏فوت کرد.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 142