فصل سوم: خاطرات علی محمدآقا

شکستن فک

‏محمدی متخصص‏‏ شکستن فک بود؛ یعنی وقتی روی زمین می نشستی ‏‎ ‎‏یک ورق می داد و می گفت: "بنویس." بعد می آمد بالا ی سرت نگاه ‏‎ ‎‏می کرد. روی میز و صندلی هم نمی نشاند. این طوری می توانست با لگد ‏‎ ‎‏توی فک بزند و فک را بشکند. خیلی ها که از زیر دست محمدی بیرون ‏‎ ‎‏می آمدند فکشان شکسته بود. لگدهایی که می زد وحشتناک بود. هنوز هم ‏‎ ‎‏افرادی هستند که فکشان مشکل دارد.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 124