فصل سوم: خاطرات علی محمدآقا

محکومیت

‏در دادگاه به هشت ماه زندان محکوم و در بند 3 زندان قصر‏‏ زندانی ‏‎ ‎‏شدم. در طول آن هشت ماه با افراد زیادی از جمله: مصطفی خوشدل‏‏، ‏‎ ‎‏کاظم ذوالانوار‏‏، حسن محرابی‏‏، حسین هوشیار زاده‏‏ و... آشنا شدم.‏

‏البته این را هم عرض کنم که بالای کمیته، یک زندان موقت درست ‏‎ ‎‏کرده بودند و زندانی ها را ابتدا دو - سه ماه آنجا زندانی می کردند، بعد به ‏‎ ‎‏زندان قصر‏‏ می فرستادند. من هم مدتی آنجا بودم و سپس به قصر منتقل ‏‎ ‎‏شدم.‏

‏در اوایل ورود به زندان، کتک و فلک نبود. چک می زدند و تویِ سر ‏‎ ‎‏می زدند. در بازجویی اول هم آنقدر اذیت نکردند. چند تا از بچه های ‏‎ ‎‏خودمان را هم آنجا دیدم. از جمله علی انصاریان‏‏ و بهمن و خیلی از ‏‎ ‎‏بچه های دیگر. هشت ماه که تمام شد گفتند: علی محمدآقا‏‏ آزاد شده ‏‎ ‎‏است.‏

‏در زندان با عزت شاهی که اسمش را مطهری گذاشت، رابطهِ نزدیکی ‏‎ ‎‏داشتم. عزت یک سری صحبتها را با من در میان گذاشت. مراد نانکلی‏‏ ‏‎ ‎‏هم از کارگرهای مسلمان و پاک و مخلص بود. بعدها زیر شکنجه به ‏‎ ‎‏معده اش ضربه زدند و خونریزی کرد و شهید شد. خواهرش به ملا قات ‏‎ ‎‏او می آمد. به من آدرس خانهِ او را داده بودند که اگر اطلا عاتی دارم به ‏‎ ‎‏خانوادهِ او بدهم. اطلاعات دربارهِ افراد داخل زندان و این مسایل بود؛ ‏‎ ‎‏ولی به حدی ضروری و ضرب الاجلی بود که حتماً باید روز بعد از ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 115
‏آزادی از زندان، اطلا عات را به آن خانهِ مشخص می بردم.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 116