فصل دوم: خاطرات مهدی فرهودی

دادگاه اول من

‏دادگاه اولی که رفتم، برادرهایی که با من هم پرونده بودند اعترافی ‏‎ ‎‏نکردند. از جمله این افراد آقای ملک الکتابی‏‏ بود که با من هم پرونده بود ‏‎ ‎‏و روحیات خاصی داشت. خودش را به آن راه زده بود که مثلا من ‏‎ ‎‏چیزی حالیم نیست؛ یعنی یک حالت روانی و خودش را از بازجوییهای ‏‎ ‎‏سنگین نجات داد؛ گفت: من روانی هستم. او را به پزشکی قانونی بردند ‏‎ ‎‏و به همین خاطر در دادگاه اول من را هم تبرئه کردند. آقای ملک الکتابی ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 78
‏نقش خود را به خوبی ایفا کرد. او بسیار باهوش و کارگری زحمتکش از ‏‎ ‎‏خانواده ای مستضعف و زجرکشیده بود.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 79