فصل دوم: خاطرات مهدی فرهودی

آغاز فعالیتهای سیاسی

‏منزل ما در یکی از محلات مذهبی و جنوبی شهر تهران‏‏ یعنی خیابان ‏‎ ‎‏شکوفه‏‏، میدان کلانتری‏‏، خیابان کرمان‏‏ واقع بود. در نزدیکی ما مسجدی ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 65
‏قرار داشت و هیأتی در خانهِ ما برگزار می کند؛ لذا من و برادرم فعالیت ‏‎ ‎‏خود را از شرکت در هیأتی به نام «هیأت جوانان متوسّل به حضرت ‏‎ ‎‏علی اصغر(ع)» آغاز کردیم. رئیس هیأت، آقای مرتضی ساجدی‏‎[1]‎‏ بود که ‏‎ ‎‏شبهای دوشنبه به تفسیر و ترجمه قرآن می پرداخت.‏

‏این جلسات باعث آشنایی من با بچه های خوب و متدین شد و شعاع‏‎ ‎‏فکری - سیاسی و اعتقادی ام رشد یافت تا 15 خرداد 42 که به اوج خود ‏‎ ‎‏رسید.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 66

  • . آقای ساجدی در سرچشمه مغازه میخ فروشی داشت.