فصل اول: خاطرات حمید حاجی عبدالوهاب

نفوذ کلا‏م امام

‏نکته دیگر مقطعی بود که صدام‏‏ حمله کرد و مسؤولین دستپاچه شدند. ‏‎ ‎‏فرودگاه ها بمباران شد، از آن طرف ما با فشار درگیری با گروهک ها و ‏‎ ‎‏جریانات مختلف روبه رو بودیم. از این طرف هم فشار بنی صدر‏‏ با آن ‏‎ ‎‏وضعیت حقیقتاً خیلی بود. ما خیلی دل خوشی نداشتیم که مثلا یک ‏‎ ‎‏دولت حزب اللهیِ قویِ قَدَر و مسلط به کار الآن هست. از طرف دیگر ‏‎ ‎‏طوری هم نبود که بگوییم در داخل ایران‏‏ غایله ای وجود ندارد و ما ‏‎ ‎‏می توانیم به جنگ با دشمن بیرونی بپردازیم. در داخل سپاه هم با آقای ‏‎ ‎‏ابوشریف‏‏ بحث داشتیم. ایشان تئوری و نظرش این بود که سپاه نباید به ‏‎ ‎‏کارهای نظامی سنگین بپردازد، بلکه باید به صورت چریکی عمل کند، و ‏‎ ‎‏گرنه زمین گیر می شود و نمی تواند یک سپاه مؤثر باشد. من مسؤول ‏‎ ‎‏آموزش بودم و می گفتم که بچه ها را باید طوری آموزش بدهیم که این ‏‎ ‎‏هواپیمای فانتوم را هم بتوانند سوار شوند و هدایت کنند؛ چون انقلاب ‏‎ ‎‏می خواهد از کشور دفاع کند. در حقیقت داخل سپاه بین مجموعه هایی ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 60
‏که بودند اختلاف وجود داشت و کار فشرده و سنگین بود. هنگام حمله ‏‎ ‎‏صدام شرایط بسیار سخت بود. مسؤولین پیش امام رفتند و ایشان به این ‏‎ ‎‏مضمون گفتند : دیوانه ای سنگی به چاه انداخته . این جمله تمام تردیدها را ‏‎ ‎‏کنار گذاشت. حقیقتاً نفوذ کلام امام در پیشبرد انقلاب و انسجام نیروهای ‏‎ ‎‏انقلابی مسأله عجیب و غریبی بود؛ باید بگویم فقط الهی بود. گرچه ‏‎ ‎‏بعضی ها آن را به «کاریزما» تعبیر می کنند، به نظر من آنها تعریف کاریزما ‏‎ ‎‏و شخصیت «کاریزماتیک» را نفهمیده اند. الا ن هم متأسفانه بعضی ها به ‏‎ ‎‏شکل خود باخته این را قبول دارند که شخصیت امام یک شخصیتِ ‏‎ ‎‏کاریزماتیک بوده. نه، اصلا چنین چیزی نیست. شخصیت کاریزماتیک ‏‎ ‎‏یک نفوذ یک طرفه است، در حالی که امام اولا منشا نفوذش مکتب ‏‎ ‎‏اسلام بود، ولی یک شخصیت کاریزماتیک، خودش منشأ اثر است. امام ‏‎ ‎‏بحث اش پیاده کردن مکتب اسلام بود. آینه ای بود که در حقیقت ‏‎ ‎‏ادامه دهنده راه انبیا و ائمه اطهار بود و خودش را پیرو آنها می دانست، در ‏‎ ‎‏حالی که شخصیت کاریزماتیک پیرو نیست، خودش منشأ است.‏

‏این تعابیر را می گویم، به نظرم این روزها نمی فهمند که بحث کاریزما ‏‎ ‎‏چیست؟ کاریزماتیک چیست؟ شخصیت سازی مرام امام بود؛ یعنی در ‏‎ ‎‏بین نیروهای انقلا ب اعتماد به نفس و خودباوری ایجاد می کرد؛ این که ‏‎ ‎‏به فکر بیفتند، مطالب را درک کنند، با حقیقت آشنا شوند، حق را ‏‎ ‎‏بشناسند و تابع حق باشند. ایشان واقعاً همان مرام حضرت علی (ع) را ‏‎ ‎‏دنبال می کرد و این مایه دادن ها و مایه گیری ها یکی از عوامل اصلی ‏‎ ‎‏پایداری انقلاب بود که توانست بچه ها را در مراحل سخت انقلا ب نگه ‏‎ ‎‏دارد و بتوانند کار را دنبال کنند. شرایط سختی که پیش آمد و میتوانست ‏‎ ‎‏فاتحه هر انقلابی را بخواند و به شکست بیانجامد. سختی ها عملا باعث ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 61
‏شد که ما یک پله دیگر جلو برویم و به انسجام انقلاب و پیروزی آن ‏‎ ‎‏نزدیک شویم. به نظرم همه حالتها و برخوردهای امام خاطره بود و آن ‏‎ ‎‏معنویتی که ما در پی صحبت ها و رفتار و کردار حضرت امام می دیدیم، ‏‎ ‎‏یک نوع تسلیم توأم با تفکر و تعقل و باور عمیق را در بین پیروانش به ‏‎ ‎‏وجود می آورد و همان باعث می شد که مردم کار را با رهبری ایشان جلو ‏‎ ‎‏ببرند.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 62