فصل اول: خاطرات حمید حاجی عبدالوهاب

تلا‏ش برای شهردار شدن مسعود رجوی

‏کسانی که اعتقاد به تک بودن داشتند و یا گروههای دیگر از جمله ‏‎ ‎‏مجاهدین خلق، به این نتیجه رسیدند که نمی توانند با جریان پیش آمده ‏‎ ‎‏از سوی امام مقابله کنند، بلکه باید طرح رهبری امام را مطرح کنند. آنان ‏‎ ‎‏فکر می کردند چون جریان مذهبی سازمانِ منسجم و متشکلی ندارد، ‏‎ ‎‏ نهایتاً این ما هستیم که همه کاره خواهیم شد. به همین خاطر وقتی از ‏‎ ‎

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 40
‏زندان آزاد شدند به هیچ وجه مقابل امام موضع گیری نکردند. طرح ‏‎ ‎‏میلیشیا و این گونه مسائل هم که مطرح کردند در یک راستا بود.‏

‏آنان تلاش زیادی کردند تا مسعود رجوی‏‏ شهردار تهران‏‏ شود. خیلی ‏‎ ‎‏این در و آن در زدند. پیش امام، از طریق آقایان مختلف خیلی تلاش ‏‎ ‎‏کردند. این ها در حقیقت به دنبال این بودند که پایتخت را دست بگیرند؛ ‏‎ ‎‏یعنی بحث کنترل در میان بود. لذا وقتی انقلاب شد، مجاهدین خلق به ‏‎ ‎‏مهم ترین مراکزی که در آنجا اسناد وجود داشت، حمله کردند و آنجا را ‏‎ ‎‏در دست گرفتند. اینها در مرحله اول ساواک و بنیاد علوی - همان بنیاد ‏‎ ‎‏پهلوی - را تصرف کردند و اطلاعات مهم کشور را به دست گرفتند. ‏‎ ‎‏بعدها بچه های مذهبی این قضایا را متوجه شدند و به تدریج آنها را ‏‎ ‎‏بیرون کردند. البته آنها بخشی از اسناد را با خودشان بردند؛ یعنی ‏‎ ‎‏اطلاعات راجع به ارتباط خودشان با ساواک را از بین بردند. در حقیقت ‏‎ ‎‏این نوع اطلاعات و ارتباطات باعث شد به سرعت روی نقاط حساس ‏‎ ‎‏پایتخت دست بگذارند و آن محل را بگیرند و بر آنجا مسلط شوند و ‏‎ ‎‏اسناد و مدارک را جمع و جور کنند. آنها داخل زندان این بحث را داشتند.‏

 

کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 41