بخش اول: سیمای خمین

نظام مالیاتی و امنیتی و حکومتی آن زمان

‏در قدیم تا زمانی که من در خمین به درس اشتغال داشتم عموم یا اکثر علمایی که‏‎ ‎‏می شناختم مستمری و مقرری به دو اسم معروف در دیوان از دولت دریافت می کردند‏‎ ‎‏که یا در مقابل مالیات املاک خود محسوب می داشتند یا دستی و نقد می گرفتند. ایضاحاً‏‎ ‎‏مستمری و مقرری نقد رایج و یا جنس (غله) گندم و جو در مقابل مالیات بود و اکثر علما‏‎ ‎‏مالیات نمی دادند و آنها که مالیات می دادند به اسم مالیات جزو جمعی یک قران یا یک‏‎ ‎‏تومان پول و در مقابل ظاهراً هر یک تومان گویا یک سرباز، مالکان املاک باید به دولت‏‎ ‎‏بدهند، سرباز را مالکان می دادند. ولی نمی دانم در مقابل یک تومان یا کمتر یا زیادتر‏‎ ‎‏بوده و خود من هم سرباز می دادم. مالکان سرباز استخدام می کردند و به دو اسم به‏‎ ‎‏سرباز حقوق می دادند. کل حقوق یک سرباز در سال از ده تومان (صد قران) کمتر بود آن‏‎ ‎‏هم به نام مقرری و مستمری. یکی از این دو قلم یعنی مستمری را مالک باید در سال و از‏‎ ‎‏مال خودش به سرباز بدهد که یک نوع مالیات ملک بود و نوع دیگر مقرری بود که در‏‎ ‎‏سال به سرباز می دادند و در مقابل مالیات جزو جمعی به حساب دولت و کسر مالیات‏‎ ‎‏خود می گذاشتند و سرباز در اختیار دولت قرار می گرفت و به شهرها (اکثراً شیراز یا‏‎ ‎‏اصفهان و غیره) می رفتند و در اختیار حکام یا والی ها بودند. ‏

‏وُلات (والیها) به جای استاندارها در مرکز بودند و مسئول حکومت به نام حاکم را به‏‎ ‎‏شهرها می فرستادند. و حاکم به بخش ها نایب الحکومه می فرستاد. در مراکز بزرگ والی‏‎ ‎‏و در شهر حاکم و در قصبات بزرگ که شامل دهات زیاد بود نایب الحکومه بود. والی،‏‎ ‎‏سوارها و سرطویله ها و لوازم دیگر داشت. البته فراش باشی و فراش ها نیز داشت و به‏‎ ‎‏ترتیب حاکم و نایب الحکومه نیز اجزا و افراد و فراش و فراش باشی داشتند (داروغه و‏‎ ‎‏گزمه برای امنیت و حفظ مردم و بازار و ژاندارمری و قره سوران سواره و پیاده برای‏‎ ‎‏محافظت و امنیت شهر و بیابان ها و کوه ها بودند).‏

‏سربازها لباس معمولی عمومی می پوشیدند و در شهرهای خودشان آزادانه کار‏‎ ‎‏می کردند. چوب برای مردم می شکستند(هیزم)، برف روبی می کردند، عمله می شدند،‏‎ ‎‏خدمت می کردند و مزد می گرفتند. حداکثر مزد در روز یک قِران بود و قِران از جنس نقره‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 7
‏بود و شکل غریب و مضحکی داشت. از سال 1320 قمری به بعد پول مسی نیز رایج شد‏‎ ‎‏که حداکثر پول مسی صد دینار بود. یک قِران‏‎[1]‎‏ و حداقل پاپاسی و نیم پولی و یک پولی و‏‎ ‎‏یک شاهی،  همه رایج بود و قیمت داشت. با یک پول هم سبزی خوردنی زیاد می شد‏‎ ‎‏خرید و هم یخ زیاد می دادند‏‎[2]‎‏ بگذریم؛ یاد آن روزگاران بخیر باد.‏

‏معامله تفنگ رایج بود و به راحتی در بازار و محله و کوچه معامله می شد. قیمت‏‎ ‎‏تفنگ ارزان بود تفنگ ساچمه ای ارزان تر و شکاری بهتر، قدری گرانتر و در دست‏‎ ‎‏خیلی ها بود حتی مردم بازار و بعضی اراذل هم داشتند و تفنگ های فشنگ دار دو دسته‏‎ ‎‏بودند چندین نوع به نامهای ورندل و طلیعه و غیره و شاید حسن موسی هم فشنگی یا‏‎ ‎‏ساچمه ای بوده است. تفنگهای موزر یک تیر با فشنگ فلزی بود و باقی تفنگهای فشنگ‏‎ ‎‏سربی بود و هفت تیر و سه تیر و ده تیر نیز فشنگ های فلزی داشتند و انواع مختلفی‏‎ ‎‏بودند که در زمان پدر و خود ما متعارف و معمولی و مجاز بود و محتاج به اجازه نبود.‏

‏نظمیه ای در کار نبود و فقط ژاندارمری ـ و قره سوران و گزمه ها عهده دار امور امنیتی‏‎ ‎‏بودند که بعداً می نویسم بین ایران و آمریکا روابطی برقرار نبوده از تاریخ 1285 هجری‏‎ ‎‏قمری اولین وزیر مختار امریکا به تهران آمد و روابط محدودی داشتند. دزدها به گردنه و‏‎ ‎‏به کوه می رفتند ولی دزدی به این صورت کوه و گردنه شایع نبود و پس از تسلط‏‎ ‎‏مستر شوستر مستشار آمریکایی به امور مالی ایران، به دست و تحریک روسیه و‏‎ ‎‏انگلستان، دزدی و یاغی گری و گردنه و کوه رفتن به جهاتی که در موقع خواهم نوشت‏‎ ‎‏شیوع پیدا کرد و مقدمۀ انقراض قاجاریه بود.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 8

  • . مبلغ سی سّنار سی سنّار اصطلاحی بود و یک قران که یک ریال باشد هزار دینار بود که می شد هشتاد نیم پول یا چهل پول و یک تومان و ده ریال.
  •  تاریخی که فعلاً این خاطرات را می نویسم سال 1404 قمری معادل 1363 شمسی است.