بخش اول: سیمای خمین

دیانت امیرمفخم و اطرافیانش

‎ ‎

‏لطفعلی خان امیرمفخم بختیاری، حاکم علی الاطلاق بود، به شاه به وزیر به دولت اعتنا‏‎ ‎‏نداشت، زور می گفت، زندانی می کرد، آدم می کشت، دماغ می برید، فلک می کرد ولی‏‎ ‎‏نماز می خواند منظم و مرتب و اول وقت. یک مؤذن در امیریه ده دو فرسخی خمین‏‎ ‎‏داشت و یک مؤذن هم در تهران داشت. مرتب روزه می گرفت، حتی اول ماه و وسط ماه‏‎ ‎‏و آخر ماه ـ دستور می داد زکات مالش را به فقرا بدهند ولی متصدی امور او که از همه‏‎ ‎‏محتشم تر و بسیار با فضل و خط و سواد بود به نام میرزا حسین خان عظیما گرکانی فقط‏‎ ‎‏چند خرواری زکات می داد و همه زکات را نمی داد باقی رؤسای درگاه امیرمفخم،‏‎ ‎‏مرحوم میرزا باقرخان مستوفی، مرحوم میرزا فضل الله خان اصفهانی،‏‎ ‎‏مرحوم صارم همایون و مرحوم بهادرالملک و این نوع مباشرین اهل نماز و روزه بودند و‏‎ ‎‏با زد و خورد و تعدی مخالف بودند. منشی محتشم دیگر امیر مفخم، میرزا حسین خان‏‎ ‎‏عظیما نیز مخالف این اعمال بود و یکی دیگر از منشی های بسیار محتشم و با فهم‏‎ ‎‏امیرمفخم به نام میرزا ابوالقاسم خان عراقی در موقع بریدن دماغ یکی از کدخدازاده های‏‎ ‎‏بختیاری شعری گفته است که: ‏

‏ ‏

‏صبا بگو به امیرمفخم ای درویش       دماغ کس نبریده به هیچ مذهب و کیش‏

‏ ‏

‏و آن شخص که دماغش را بریدند در اثر همین عمل فوت شد. تفصیل این حکایت‏‎ ‎‏تأثرآور قابل ذکر است تا موقع خود شرح حال و عملیات امیرمفخم شنیدنی است و آخر‏‎ ‎‏کارش هم قابل ذکر است فاعتبروا یا اولی الابصار.‏

‏از او چند دختر حالا زنده هستند توضیحاً به دخترها ارث نداد و من خواهشی کردم‏‎ ‎‏به دخترها ارث بدهید عذر آورد (دیگر اموال و املاک دو دختر او را متأسفانه و ندانسته‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 17
‏جمهوری اسلامی مصادره کرد ولی از نزهت السلطنه را در گرکان که خانم دیهیم بود و‏‎ ‎‏هست مصادره نکردند و او در تابستانها از میوه باغ برای قم جهت من می فرستاد.) این‏‎ ‎‏امیرمفخم نماز شب خوان و روزه بگیر و درویش نعمت اللهی (نیم نانی گر خورد مرد خدا‏‎ ‎‏ـ بذل درویشان کند نیم دیگر) ببینید چه ها که نکرد.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 18