بخش اول: سیمای خمین

محمد علی شاه، علیه مشروطیت

‏ ‏

‏در مورد جنگ امیرمفخم با سالارالدوله ابتدا مقدمه ای را لازم می دانم. مظفرالدین شاه با‏‎ ‎‏تشکیل مجلس شورای ملی صنفی و فرمان مشروطه و با قانون اساسی و متمم آن و طراز‏‎ ‎‏اول موافقت کرد و قسم خورد و قرآن مهر کرد ولی تمام صوری بود. فرمان روسیه و‏‎ ‎‏ماموران سیاسی روسیه هم مخالفت با مجلس و قانون به طور کلی و بالخصوص قانون‏‎ ‎‏اساسی بود. مظفرالدین شاه همیشه مخالفت می کرد و با مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 27
‏و مرحوم آقا سید محمد طباطبایی معارضه و مبارزه داشت. مردم اکثراً بدون اینکه‏‎ ‎‏بدانند مشروطه و مجلس چی است و قانون یعنی چه به حکم دو عالم فوق و جمع‏‎ ‎‏دیگری از علما عدالت و داد می خواستند و بعضی از علما هم مشروطه را خلاف شرع‏‎ ‎‏می دانستند و مشروطه مشروعه می گفتند. زد و خورد و تعطیلی و مبارزه شدت داشت،‏‎ ‎‏ولی قانون اساسی و متمم تصویب گردید و مجلس برقرار بود ولی کشمکش و ضدیت‏‎ ‎‏محمد علی شاه پس از فوت مظفرالدین شاه بالا گرفت و مجلس را 23 جمادی الاولی‏‎ ‎‏1326 به توپ بست و جمعی را کشت و عده ای را محاکمه و تبعید کرد و نسبت به‏‎ ‎‏مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی و مرحوم آقا سید محمد طباطبایی بسیار اهانت و‏‎ ‎‏بدرفتاری و آنها را تبعید کرد ولی علمای ولایات و رجال برجسته و دنیا دیده و آشنا به‏‎ ‎‏قوانین و مشروطه و جمعی از علمای تهران ساکت نشدند و آذربایجان و تبریز و شهرها‏‎ ‎‏قیام و با تعطیل عمومی و اجتماع در مساجد و غیره و تشکیل انجمن های سری و علنی‏‎ ‎‏علیه محمد علی شاه قیام کردند مقدمتاً بنویسم مجلس صنفی اول در تاریخ 14 مهر ماه‏‎ ‎‏1285 شمسی تشکیل گردید‏‎[1]‎‏ و در تیر ماه با توپ بستن به مجلس تعطیل شد و‏‎ ‎‏سیاسیون و مشروطه خواهان فراری و مخفی و جمعی دستگیر کشته و تبعید شدند و‏‎ ‎‏انتخابات شروع نشد. سیاسیون و علما و مردم به اجتماعات و تعطیل بر علیه محمدعلی‏‎ ‎‏شاه پرداختند و یک کمیسیون 20 نفره تشکیل و محمد علی شاه را عزل نموده و‏‎ ‎‏احمد میرزا پسر او را به سلطنت انتخاب کردند. احمد شاه 12 ساله بود و عضدالملک‏‎ ‎‏بزرگ خاندان قاجار به نیابت سلطنت برگزیده شد و 25 تیر ماه 1288 شمسی برابر‏‎ ‎‏27 جمادی الثانی 1327 محمد علی میرزا به سفارت روس پناهنده شد و به روسیه‏‎ ‎‏رفت و در تاریخ 1290 شمسی به اسم خلیل تاجر بغدادی با پروانۀ ساختگی به ایران‏‎ ‎‏برگشت و به کمک روسها و جمعی خود فروخته در مقام تسخیر ایران و سلطنت بود.‏‎ ‎‏سالارالدوله نیز از غرب و جنوب و با تجهیز قوای کامل به قصد سلطنت و اشغال ایران به‏‎ ‎‏اشغال شهرها و نصب حکام مشغول بود. لطفعلی خان امیرمفخم بختیاری که مقیم دهات‏‎ ‎‏خمین بود پسر سومی خود یدالله خان را با سوار و تفنگچی و فوج سرباز خمین و کمره به‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 28
‏کمک سالارالدوله فرستاد و رهبر فوج سردار حشمت نصرت الله میرزا برادر خانم‏‎ ‎‏امیرمفخم بود و جمعی از خانها نیز با یدالله خان بودند. سالارالدوله تا همدان پیشروی‏‎ ‎‏کرد و حکام برای شهرها انتخاب نمود. در این ایام از طرف محمد علی میرزا که پس از‏‎ ‎‏پناهندگی به روسیه دوباره به ایران مراجعت کرد و تهران را تسخیر و دولت انتخاب‏‎ ‎‏نموده بود، اقبال الدوله به حکومت اصفهان فرستاده شد و معدل الملک پیشکار‏‎ ‎‏اقبال الدوله بود.‏

‏در همین زمانها مرحوم حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی معروف به ثقة الاسلام به اتفاق‏‎ ‎‏جمعی از علما و به نقل بعضی با همراهی مرحوم سید حسن مدرس که در آن ایام در‏‎ ‎‏اصفهان و مدرسه جده کوچک مدرس بودند، انجمن سری داشتند و در مساجد‏‎ ‎‏علی الخصوص مسجد شاه معروف اصفهان جلسات داشتند و اقبال الدوله علیه ایشان‏‎ ‎‏اقدام می کرد. و ایشان از چهار محال بختیاری دهی به اسم جونقان از صمصام السلطنه‏‎ ‎‏بزرگ ایل بختیاری و به روایتی از حاج علی قلی خان سردار اسعد استمداد کردند و از‏‎ ‎‏طرف خوانین ضرغام السلطنه را با تعدادی سوار مسلح از ایل بختیاری به اصفهان اعزام‏‎ ‎‏داشتند و اشرار هم مانند رضا جوزانی و غیره (که نام آنها را فراموش کرده ام) درصدد‏‎ ‎‏اشغال یا سوءاستفاده به اصفهان حمله کردند و مردم لوازم قیمتی دکانها را در مدارس‏‎ ‎‏علمی و غیره مخفی می کردند. امیرمفخم بختیاری از طرفداران محمد علی میرزا بود و‏‎ ‎‏سالها در تبریز با او همکاری داشت ولی نمی دانم چطور بود که قوای خود و مردم را‏‎ ‎‏برای جنگ با سالارالدوله و به کرمانشاه فرستاد. باقی خوانین مخصوصاً سردار اسعد‏‎ ‎‏بزرگ (پدر جعفر قلی خان سردار اسعد وزیر جنگ رضا شاه که در واقع توسط سردار‏‎ ‎‏سپه کشته شد) که مرد رشید و تحصیل کرده در اروپا و در جریان بود با محمد علی میرزا‏‎ ‎‏و سالارالدوله مخالف بودند و اصفهان و سایر شهرهای منطقه در اختیار بختیاریها بود.‏‎ ‎‏سردار اسعد یا صمصام السلطنه نجفقلی خان شرحی به امیرمفخم می نویسند و سردار‏‎ ‎‏می نویسد املاک خودم را در محضر شرع به شما واگذار می نمایم که با محمد علی میرزا‏‎ ‎‏همراهی نکنید و بین شما و خوانین و ایل اختلاف ایجاد نشود امیرمفخم می نویسد‏‎ ‎‏پوست و گوشت و استخوان من از اعلیحضرت محمد علی شاه است و نمی توانم از او‏‎ ‎‏صرف نظر کنم ـ در هر صورت خوانین از چهار محال و سپهدار از شمال و ایلات و‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 29
‏طوایف دیگر قیام کردند و منجر به فرار محمد علی میرزا و سالارالدوله شد و در اصفهان‏‎ ‎‏ضرغام السلطنه با اقبال الدوله درگیر شد که موجب فرار اقبال الدوله گردید و سلطنت‏‎ ‎‏احمد شاه استقرار یافت.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 30

  • 14 مرداد فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه صادر شد.