در قدیم الایام شاه مردگی و مرگ شاه آثار بسیار شومی داشت. با انتشار خبر کشته شدن ناصرالدین شاه از بَربُرود و جاپلق و قره کهریز و زلقی و سایر طوایف حسب المعمول شاه مردگی به اطراف سرازیر شدند و سیل غارتگری و دزدی در شهرها و بخشها حتی مرکز و شرق و غرب، همدان، اصفهان و گردنه ها استمرار داشت. در آن سالها و ایام، ناامنی و چپاول و دزدی و یاغیگری در نقاط مختلف ایران شایع بود و در بعضی مناطق بیشتر مشاهده می شد. و در خمین که در همسایگی بَربُرود و جاپلق و الیگودرز بود و الیگودرز جزو بروجرد و خرم آباد محسوب می شد از ناامنی بیشتری برخوردار بود و ایلات بربرود مخصوصاً زلقی ها و دهکده مهم قره کهریزی ها و سایر دهات و خمین دارای خوانین یاغی و خودسر و نیز رسماً دزد و گردنه رو بودند و در شهرها و دهات مجاور و بالاختصاص در کوهها و گردنه ها سنگربندی داشتند و قافله ها و مسافران را لخت و مال التجاره و وسایل مسافرت و حتی اسب و قاطر و الاغ و یابوهای مردم را به غارت می بردند. خرید و فروش اسلحه و تفنگ حتی تفنگهای غیرشکاری ته پر، سرپر و هفت تیر، ده تیر و موزر یک تیر ورشوی و تفنگهای مختلف فشنگ سربی و فشنگ غیر سربی متعارف بود. اشرار برای شرارت و سوء استفاده و اشخاص دیگر برای محافظت خانه و کاشانه و خود و اتباع خود در حضر و سفر مجبور بودند تفنگ و تفنگچی داشته باشند تا از دست دزدان و یاغیان در امان باشند تجهیزات دولت ناچیز و در بعضی جاها منحصر بود به قره سوران. حفظ بازارها و شهرها به عهده گزمه و داروغه بود و مردم برای اینکه خود را به مجتهدین و علمای محلی وابسته نموده و بستگی پیدا کنند و در خدمت علما باشند خود با اسلحه مجاناً و با التماس به نوکری علما مباهات می کردند تا از شر
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 76
محفوظ بمانند و نیز حکام و والیها و قره سورانها نیز از جهت بستگی آنها به علما نتوانند به آنها تجاوز کنند علما نیز آنها را پذیرا می شدند از این جهت سید مصطفی هم عده ای از سواران و تفنگداران وابسته به خود را داشت.
راهزنان این اسلحه ها را با قیمت مناسب تهیه می کردند. تفنگهای آنها از نوع تفنگ ته پر سربی و سرپر گلوله ای یا غیر گلوله ای شکاری آهو یا پرنده بود. هفت تیر ده تیر و احیاناً تفنگ با فشنگ ورشوی نیز حداکثر ده تومان و کمتر بود. علما و رجال در مقابل اشرار و یاغی ها و دزدها مجبور بودند مسلح باشند و سنگر داشته باشند و برج و بارو و دروازه و دروازه بان و گزمه (محافظ شبانه بازار) تهیه کنند و حکومت ها، فراش ها و فراش باشی و قره سوران (محافظ طرق و شوارع) تهیه می کردند در آن زمان باز نظام و سرباز و ـ انتظامات تحت نظام درنیامده بود و مالیاتها استقرار نداشت اکثر یا تمام رعایا مالیات نمی دادند یا حکام نمی گرفتند. مردم اعم از کسبه و تجار و مالکین جزء ناچار بودند تفنگ خریداری نمایند و چون قدرت حفظ خود و خانه و دارایی خود را نداشتند (سلاح داشتند ولی در مقابل اعیان و رجال معروف قادر به مقاومت نبودند) نزد علمای وقت می رفتند و نوکر مسلح عالم مجتهد می شدند و افتخار هم می کردند. در آن زمان مرحوم آقا مصطفی در راس علمای محل بودند و مرحوم آخوند ملا محمد جواد، اکبر علمای محل و عموی بزرگتر مرحومه هاجر آغا خانم زوجه مرحوم آقا مصطفی نیز دارای تفنگچی و سوار و سر طویله و نوکرهای زیاد و مجهز بودند چون بسیار ورزیده و لایق و با فطانت به سازگاری و محافظه کاری عمل می کردند تقدم ظاهری و سنی داشتند ولی مرحوم آقا مصطفی طور دیگری بوده و مردم اطراف وی حلقه می زدند حتی شنیدم شبها چند جا محل خواب خود را پشت بامها قرار می دادند که اگر اشرار مسلط شدند یا مخفیانه آمدند محل خواب را نشناسند و این امور جلوگیری از زورگویان باعث دشمنی یا حسادت بدخواهان شده بود.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 77