بخش دوم: شرح حال خاندان ما

نورالدین هندی تحت تعقیب ماموران رضاخان

‏ ‏

‏آقای هندی در آن اوقات نمی دانم چه شد که مورد تعقیب قرار گرفت. از عدلیه کنار رفته‏‎ ‎‏بود و شاید وکیل عالیمقام دادگستری در تمام ایران و در تمام مراحل بود چون وکیل‏‎ ‎‏عدلیه دارای حدود مختلف بود و قانون خلع لباس تصویب نشده بود وکلا و عدلیه ایها و‏‎ ‎‏معارف کثیراً یا اکثراً معمم بودند. افراد بسیار بسیار صالح و برجسته در آنها بود. در آن‏‎ ‎‏تاریخ احضاریه جزایی برای ایشان آمد. احضاریه و اخطار دارای مراحلی بود که در ورقه‏‎ ‎‏می نوشتند. حداکثر جلب بود که تا احضاریه می رسید فوراً آن شخص را جلب می کردند‏‎ ‎‏ولی در مورد آقای هندی جلب قانونی را قید نکرده بودند معذلک محرمانه دروازه های‏‎ ‎‏خمین را به وسیلۀ مامورین ژاندارمری کنترل کرده بودند به گمان اینکه شاید آقای هندی‏‎ ‎‏که معمم هم بود از ترس مجازات فرار کند. احضار مقرراتی داشت و او باید به عدلیه‏‎ ‎‏عراق (اراک) برود و می دانستند که حتماً بازداشت خواهد شد روز جلسه هم بعضی از‏‎ ‎‏رقبا و غیره در عدلیه در جلوی راه ایستاده بودند که وقتی مامورین ایشان را می آورند که‏‎ ‎‏به زندان ببرند آنها هم لبخند استهزاء آمیز بزنند. محاکمه خاتمه می یابد، رقبا می بینند‏‎ ‎‏آقای هندی آزاد آمد و رفت، تعجب می کنند و از محکمه تحقیق می نمایند. می گویند‏‎ ‎‏ایشان متهم به جعل بود و چون اقرار نکرد قرار بازداشت صادر کردیم علت را پرسید‏‎ ‎‏جواب دادیم اگر اقرار به جعل بکنید قرار را فسخ می کنیم مشارالیه به امور عدلیه وارد‏‎ ‎‏بود و می نویسند من آن نامه یا ورقه را طبق موازین حقوقی جعل کردم و اقرار می نمایم.‏‎ ‎‏قرار فسخ و آقا نورالدین آزاد شد و تا مراحل بعدی محاکمه به نفع ایشان بود و محکوم‏‎ ‎‏نشدند. ‏

‏نفوذ سردار سپه زیاد بود. در سال 1302 و 1303 شمسی و تا وقتی که سردار سپه‏‎ ‎‏رئیس الوزراء شد (16 آبان 1302 شمسی) من و ایشان و بعضی دیگر تحت مراقبت‏‎ ‎‏بودیم. علت شدّت مراقبت از مرحوم هندی روابط زیادی بود که با بختیاریها داشت.‏‎ ‎‏رضاخان می ترسید بختیاریها علیه او قیام کنند. خوانین بختیاری دو دسته بودند، جمعی‏‎ ‎‏طرفدار احمد شاه و بعضی طرفدار محمد علی شاه مخلوع و با سردار سپه روابط خوبی‏‎ ‎‏نداشتند. کسانی که مربوط به خوانین بختیاری می شدند من جمله ایشان تحت مراقبت‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 126
‏بودند. در خمین هم گویا مراقب ایشان بودند. در تهران دروازه ها و دروازه بانها تحت‏‎ ‎‏حفاظت مامورین خندق بود.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 127