بخش سوم: ظهور حکومت پهلوی در ایران

دیدار سردار سپه با علما و انصراف از جمهوری و دیدار ما با سردار سپه

‏ ‏

‏در هر صورت رفتند و او را برگرداندند او آمد و صلاح دید به قم برود‏‎[1]‎‏ و نزد مراجع‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 157
‏عظام مرحوم نائینی و مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی‏‎[2]‎‏ و مرحوم آیت الله حائری که آن‏‎ ‎‏دو نفر اول از نجف اشرف و عتبات یا تبعید شده بودند یا ناچار نتوانسته بودند بمانند و‏‎ ‎‏به قم آمده بودند و من به دیدن آنها از خمین آمده بودم ولی مرحوم حاج شیخ عبدالکریم‏‎ ‎‏حائری بر حسب تقاضای مرحوم حاج آقا اسماعیل عراقی (اراکی) فرزند مرحوم حاج‏‎ ‎‏آقا محسن در سالها قبل شاید حدود 1331 یا 1332 قمری به اراک و بعداً به قم برای‏‎ ‎‏تشکیل حوزه های علمی تشریف آورده بودند و تشکیلات حوزۀ قم به قدوم ایشان بود و‏‎ ‎‏مصلحتاً نسبت به سلطنت محتاطانه عمل می کردند ـ برای ملاقات رفته بود و از اعمال‏‎ ‎‏خود و ریاست جمهوری که درصدد بود رئیس جمهور شود تبری جسته و توبه و انابه‏‎ ‎‏کرده بود که از جمهوری قلابی دست بردارد. رضاخان زرنگ، گوینده و به موقع صبور و‏‎ ‎‏بردبار و متحمل و قانع و تسلیم دروغی می شد ولی دست از اغراض و نظرات شخصی‏‎ ‎‏برنمی داشت وزیر حمایت دولت فخیمه انگلیس که قطعاً برای تجدید قرارداد نفت‏‎ ‎‏دارسی او را مسلط کردند (مرحوم احمدشاه و محمدحسن میرزا زیربار لغو صوری‏‎ ‎‏امتیاز و جشن و چراغان و تجدید قرارداد نرفتند و خلع سلطنت را بر این خیانت و‏‎ ‎‏خیانت های دیگر ترجیح دادند و رضاخان به طریقی آن را اجرا کرد) با حقه بازی عمل‏‎ ‎‏کرد. و آقایان هم علی المذکور توبۀ او را قبول کردند‏‎[3]‎‏ و او مجدداً برگشت به همان حالی‏‎ ‎‏که بود ولی تا درجه ای دست به عصا حرکت کرد. مع ذلک قبل یا بعد از قم رفتن او، دسته‏‎ ‎‏دسته از وزارتخانه ها کارمندان را جمع و با درشکه به عمارت مسکونی سردار سپه‏‎ ‎‏عمارت کاخ مرمر می بردند و عموماً تقاضا می کردند رضاخان رئیس جمهور شود‏‎ ‎‏مخصوصاً یک مرتبه که من و مرحومین آقا میرزا عبدالحسین و آقای نجفی خمینی و‏‎ ‎‏مرتضی قلی خان فرقدان برای حل مشکلات مالیاتها (بنیچه)‏‎[4]‎‏ و مقرری و مستمری و‏‎ ‎‏سربازی از سردار سپه وقت ملاقات خواستیم.‏

‏من و این سه نفر دیگر برای کمیسیون بنیچه (مالیات) و مقرری و مستمری سربازها و‏‎ ‎‏سربازگیری از طرف جمعی انتخاب و معرفی شده بودیم و در سال 1302 و 1303‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 158
‏شمسی و در کمیسیون مزبور که در خیابان باب همایون ضلع شرقی عمارت قسمت امور‏‎ ‎‏داخلی وزارت مالیه تشکیل می شد شرکت داشتیم من از رفقا و همراهان از جهت سن‏‎ ‎‏کوچکتر بودم معذلک نه به اصطلاح آن زمان بلکه به اصطلاح امروز سخنگوی جلسات‏‎ ‎‏بودم و جلسات بسیار و مکرر تشکیل شد و جلساتی هم با ماه رمضان مصادف بود و‏‎ ‎‏دولتیهای آن عمارت روزها و موقع بیکاری قرآن را از کشوی میز بیرون آورده و‏‎ ‎‏می خواندند و شخصی بسیار فرنگی مآب که بنام فامیلی سیاسی خوانده می شد با لباس‏‎ ‎‏فرم فرنگی نیز به قرآن خواندن علاقه داشت و نتیجه کمیسیون چه شد یادم نیست (وقایع‏‎ ‎‏کمیسیون را شاید قبلاً اشاره کرده ام و فعلاً تکراری است) چون کار جریان کندی داشت‏‎ ‎‏یک روز در عمارت سردار سپه با او ملاقات کردیم ایشان برای ساعتی قبل از ظهر وقت‏‎ ‎‏داده بود ما از باستیان برای کاخ مرمر می رفتیم که مصادف شدیم با مردمی که علیه‏‎ ‎‏سردار سپه اجتماع داشتند و ما که سه نفر معمم بودیم نخواستیم بر علیه خواسته مردم‏‎ ‎‏به کاخ برویم و برگشتیم فقط مرحوم آقای نجفی رفتند و ما برگشتیم و ملاقات را به بعد‏‎ ‎‏موکول کردیم. در خیابانهای نزدیک کاخ یک هیکل مصنوعی با لباس ساختگی روی‏‎ ‎‏اسب سوار کرده بودند و کف می زدند و به رضاخان توهین می کردند و می خواندند و‏‎ ‎‏می گفتند:‏

‏وزیر ما بابی شده‏‎               ‎‏.........................‏

‏ ‏

‏البته رضاخان بابی نبود راست یا دروغ تظاهر به اسلام و مسلمانی و تعزیه (روضه)‏‎ ‎‏می کرد حتی در شب تاسوعا و عاشورا بود که بر حسب مرسوم وقت، مردم به «چهل‏‎ ‎‏منبر» می رفتند و شمع روشن می کردند او هم با جمعی «چهل منبر» می رفت و شمع‏‎ ‎‏روشن می کرد. یادم نیست کفش به پا داشت یا پابرهنه بود در هر صورت یکی دو روز‏‎ ‎‏بعد از وقت معین شده مجدداً بدون وقت قبلی هر چهار نفر ملاقات او رفتیم‏‎[5]‎‏ وقتی به‏‎ ‎‏کاخ وارد شدیم جمعیت زیادی از کارمندان وزارت داخله (کشور) و وزارت فرهنگ و‏‎ ‎‏معارف (آموزش و پرورش و وزارت معارف) را با درشکه های متعدد آورده بودند و اینها‏‎ ‎‏تقاضا داشتند که ایشان ریاست جمهوری را پذیرا شوند و این کار ادامه داشت و در‏‎ ‎‏ولایات نیز قشون از مردم تلگراف زیاد و درخواست رئیس جمهور شدن حضرت اشرف‏‎ ‎‏ـ سردار سپه ـ را به زور می گرفتند و انتخابات به این نحو بود که بعداً به اختصار شرح‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 159
‏خواهم داد. به هر حال وقتی چشم او به سه نفر روحانی افتاد جماعات وزارتین داخله و‏‎ ‎‏فرهنگ را رها کرد و نزد ما آمد و در حال ایستاده پذیرایی و تعارف و استمالت نمود و‏‎ ‎‏فهمید که ما برای موضوع جمهوری به آنجا نرفته ایم. در روی پاکت به کابینه خودش‏‎ ‎‏(یعنی دفتر کارش) نوشتند که از ریاست وزرایی به وزارت مالیه (دارایی) بنویسند که کار‏‎ ‎‏ما را به خوبی انجام دهند یک جمله نیز گفت که معلوم شد مسبوق به سابقه است. اول‏‎ ‎‏پرسید کار شما حل نشده؟ گفتیم خیر. جواب داد اگر حسن نیت داشتید حل شده بود.‏‎ ‎‏عبارت شبیه به این جمله بود و اصل عبارت را فراموش کردم. ما عین پاکت را به جای‏‎ ‎‏عمارت ریاست وزرایی به وزارت دارایی (به قسمت اقتصادی و دارایی داخلی) بردیم و‏‎ ‎‏به رئیس کمیسیون دادیم او به جای قبول به سردار سپه اهانت کرد و به او بد گفت و پاکت‏‎ ‎‏را نگرفت یا دور انداخت و ما به مرحوم مدرس (خدایش بیامرزد) مراجعه کردیم ایشان‏‎ ‎‏توصیه ای نوشت. روش ایشان اینطور بود که هرگاه کسی تقاضای قابل قبولی داشت از او‏‎ ‎‏می پرسید کاغذداری و اگر کاغذ داشت از متقاضی می گرفت والا از دیگری می گرفت‏‎ ‎‏ولو کاغذ کوچک و بد و ناهموار باشد و این طور شروع می کرد: به این طرز «آقایی فلان»‏‎ ‎‏یا گاهی «آقایی و مولایی فلان» این کار را به این نحو اقدام نمایید والسلام. و امضا‏‎ ‎‏می کردند. ما نامه را از ایشان گرفتیم و به رئیس کمیسیون امور داخلی مالیه دادیم. او از‏‎ ‎‏پشت میز برخاست و کاغذ را روی چشم گذاشت و گفت ای به چشم و ما کار را دنبال‏‎ ‎‏کردیم توضیحاً من از سایرین کوچکتر بودم معذلک مدارک و اوراق مربوط به کار را‏‎ ‎‏شخصی به نام میرزا حسن خان گرکانی عظیما به من داد و گفت شما مذاکره کنید. و به‏‎ ‎‏سایرین گفت شماها نیز همراهی فرمایید نتیجه کار را یادم نیست به کجا انجامید و چه‏‎ ‎‏شد.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 160

  • . مردد هستم که سردار سپه اول به قم و بعد به رودهن رفته یا بالعکس عکسش مظنون است.
  • . ورود به قم نوروز 1300 و رجب 1340 و مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی خالصی پدر مرحوم خالصی زاده نیز از عتبات به اتفاق تبعید شده بودند و دکتر مصدق وزیر خارجه بودند و تلگراف همدردی در سال 1302 به ایشان مخابره کردند و رئیس الوزرا مشیرالدوله بودند و هر دو از رجال برجسته استقلال طلب و مورد علاقه عموم بودند تلگراف به حضرتین آیت الله نائینی و یزدی مخابره شده بود و در آن موقع حقیر تهران بودم چون انگلیسی ها در عراق غلبه کرده بودند و مراجع فوق آقایان حاج میرزا حسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی و حاج شیخ مهدی خالصی در این سال به قم آمدند نخست وزیر مشیرالدوله و وزیر خارجه دکتر محمد مصدق السلطنه بود جواب تلگراف های دکتر مصدق چنین است: مقام آقای مصدق السلطنه وزیر امور خارجه دامت شوکته تلگراف محترم که کاشف از احساسات اسلام پرستانه به تأثر قلبی از این پیش آمد بود بر مراتب امتنان و امیدواری افزوده، همواره دوام و حسن موقعیت وجود اشرف را در حفظ نوامیس اسلام و ادای وظایف متعالیه خواستارم ان شاءالله تعالی.الاحقر ابوالحسن موسوی اصفهانی.الاحقر محمد حسین الغروی نائینی.
  •  لازم به تذکر است که رضاخان پس از گفت وگو با علما و شنیدن نظر آنان، دستور داد تبلیغات در مورد جمهوری متوقف شود. متن اعلامیه جداگانه رضاخان در منابع تاریخی ذکر شده است. از اینرو توبه بدانگونه که در خاطرات فوق گفته شده نبوده است. ناشر
  • . بنیچه چه بود و ممیزی چه معنی داشت؟ بنیچه اصطلاحی برای مبلغ مالیات هر ده بود و ممیزی تشخیص مالیات بود و در ممیزی هر مبلغی برای ده معین می کردند و خیلی کم بود ده تومان و کمتر و بیشتر تعیین می کردند و به تفاوت از مؤدیان علما و سادات هر قرانی 12 برابر و از سایر مؤدیان به تفاوت از بالای 13 قران یا هر قرانی چهل قران یا کمتر دریافت می نمودند و دهندگان مالیات نیز موظف بودند در مقابل مبلغی از مالیات یک سرباز بگیرند و به این طریق از هر حوزه حکومت یک فوج سرباز یا کمتر و یا زیادتر و بسیاری از افواج اعزام به شهرها می شدند و از خمین به شیراز یا اصفهان می رفتند و مالکین موظف بودند در هر سال مبلغی کمتر از ده تومان صد قران به دو اسم مستمری و مقرری به سرباز یا خانواده او بدهند یک فقره را مالک از مال خود باید بدهد شاید چهل و پنج قران بود و یک مبلغ که کمتر بود می پرداخت و رسید می گرفت و در مقابل مالیات محسوب می شد این مالیات و ممیزی و مستمری و مقرری بود که به عهده حکام بود.
  • . امروز 2 / 1 / 1366 به این صفحه برخورد کردم و با کمال تأسف و تألم می نویسم زمان محمد رضا شاه، محمد علی شاه و سایر سلاطین ملاقات با آنها غالباً سهل و آسان و کثیراً مورد علاقه دولتی ها و شاهان بود ولی حالا مراجع [امور] از ملاقات و مذاکره و مهربانی با عامه کنار گرفته اند و این امر برخلاف مصالح جمهوری اسلامی و کشور است.