بخش سوم: ظهور حکومت پهلوی در ایران

ماجرای مخالفت با کلاه لگنی

‏ ‏

‏حضور من در خمین موجب سوءاستفاده مأمورین کشوری و لشکری بود. چون غالباً با‏‎ ‎‏دولت درگیری داشتم و از من ناراحت و ناراضی بودند به فراخور سال و روز، گزارش‏‎ ‎‏مخصوص علیه من می دادند. سال 1314 یا 1315 علی مولوی زاده پسر مرحوم شیخ‏‎ ‎‏الاسلام ملایری حاکم خمین خودش و بعضی از نظامی هایی که به خمین آمده بودند‏‎ ‎‏گزارش دادند که مرتضی خمینی با کلاه تمام لبه به اصطلاح لگنی مخالفت کرده و‏‎ ‎‏نمی گذارد مردم کلاه به سر بگذارند. من از همه جا بی خبر بودم حاج محمد رضا شاکری‏‎ ‎‏از تجار خمین به محلات رفته بود حاکم محلات میرزا محمد علی خان نائینی که با او‏‎ ‎‏سوابق زیادی داشتم و از طرف مرحوم صدر الاشراف بر حسب حکم محرمانه برای‏‎ ‎‏تفتیش (به اصطلاح آن روز) به خمین آمده بود و در ابلاغ نوشته بود نتیجه تفتیش را نزد‏‎ ‎‏شخص من بفرستید  شاکری را خواسته بود و گفته بود به فلانی بگویید من مأموریت‏‎ ‎‏دارم به کارهای شما رسیدگی کنم من تعجب کردم و ندانستم موضوع چیست بعد‏‎ ‎‏خودش به خمین آمد. روزی از طرف او (میرزا محمد علی خان نائینی) شخصی نزد من‏‎ ‎‏آمد و گفت: که من چون راجع به شما مأموریت دارم نمی توانم به منزل شما بیایم خیلی‏‎ ‎‏زود بیایید در گوشه، ده متصل به خمین منزل حاج توکلی. بعد از ظهر رفتم می خواست‏‎ ‎‏در بیرونی حاج توکلی وضو بگیرد گفت: تا کسی نیست برویم ساختمان بالا چون مطالبی‏‎ ‎‏است که باید بگویم. رفتم. یک نامه مرحوم صدرالاشراف رئیس قوای تفتیشیه خطاب به‏‎ ‎‏آقای نائینی مرقوم داشته بود که با ارسال رونوشت امریه دربار‏‎[1]‎‏ به خمین بروید و‏‎ ‎‏رسیدگی کنید به آن امریه و نظریه و اطلاعات خود را نزد شخص من بفرستید. گفت «من‏‎ ‎‏احساس می کنم شما با صدرالاشراف‏‎[2]‎‏ دوستی دارید، چون نوشته نزد من بفرستید».‏

‏گفتم: صحیح است.‏

‏پرسید: با کلاه موافقید؟‏

‏گفتم: نخیر.‏

‏گفت: یعنی مخالفید که مردم کلاه تمام لبه (اصطلاح روز کلاه لگنی) می گذارند.‏

‏گفتم: البته، مخالف تغییر لباس هستم.‏


کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 178
‏گفت: چه عملی برخلاف کلاه کرده اید؟‏

‏گفتم: هیچ عملی نکردم قلباً مخالفم ولی اقدامی نکردم.‏

‏با اینکه در رونوشتهای نامه و امریه در دربار، بالای امریه نوشته شده بود محرمانه و‏‎ ‎‏در وسط نامه هم نوشته بودند محرمانه رسیدگی کنید، وقتی اطمینان پیدا کرد، اعلامیه‏‎ ‎‏منتشر نمود که اگر کسی از فلانی راجع به کلاه شکایتی دارد، بیاید تا رسیدگی کنیم. به‏‎ ‎‏حکومت و سایرین هم مراجعه کرد که دلیل خود را اقامه کنید که فلانی مخالفت کرده‏‎ ‎‏حتی مولوی زاده به بازرس اعتراض و گله کرده بود که چرا اعلان کردی؟ گفته بود: من‏‎ ‎‏مأمور تفتیشم، آمده ام تفتیش کنم که مردم چه می گویند و خوشبختانه یک نفر را هم‏‎ ‎‏نتوانستند پیدا کنند که علیه من حرفی بزند. این بود که گزارش داد این قضیه دروغ بوده و‏‎ ‎‏فلانی هیچ مخالفتی نکرده است.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 179

  • . در بالای نامه از دربار به هیئت تفتیشیه نوشته بودند که من با کلاه پهلوی بر حسب اطلاع مخالفت می کنم بفرستید رسیدگی کنند.
  • . پس از تصویب قانون کشف حجاب و متحدالشکل شدن لباس مرحوم صدرالاشراف و سایرین هم تغییر لباس دادند.