داوود عباس زاده

رادیو و ارتباط با ایران

‏یک کار دیگر هم برای دریافت اخبار و اطلاعات از ایران و پخش آن در میان بچه ها انجام‏‎ ‎‏می شد، که توسط خود بنده صورت می گرفت. من یک رادیو با خود داشتم که خیلی خدا‏‎ ‎‏کمک می کرد تا لو نمی رفت و استفاده از آن هم خیلی دردسر داشت. من شبها حدود ده‏‎ ‎‏دقیقه زیر پتو به آن گوش می کردم و اخبار را جمع می کردم. بعد، با احتیاط خیلی زیاد و‏‎ ‎‏به کمک بچه ها آنها را در آسایشگاهها پخش می کردیم. از رهنمودهای امام هم که در‏‎ ‎‏رادیو از آنها صحبت می شد استفاده می کردیم. اسرا با شنیدن پیامهای امام واقعاً روحیه‏‎ ‎‏می گرفتند.‏

‏در بین دو نماز، که به صورت جماعت و توسط دوستان طلبه برگزار می شد،‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 4
‏دوستانی که بیشتر از دیگران اطلاعات داشتند صحبتهای امام را که از رادیو دریافت‏‎ ‎‏می شد نقل می کردند و بچه ها استفاده می کردند. در این برنامه، مسائل روز کشور مطرح‏‎ ‎‏می شد تا هم ارتباط بچه ها با ایران حفظ شود و هم روحیه آنان تقویت شود.‏

‏یک بار، یکی از بچه ها رادیویی از عراقی ها کش رفت. البته، عراقی ها متوجه شدند و‏‎ ‎‏گفتند: آن را پس بدهید. دو نفر را هم گروگان گرفتند و گفتند: رادیو را بیاورید وگرنه اینها‏‎ ‎‏را می کشیم! سرانجام، بعد از کشمکش زیاد، به صورتی خیلی مخفیانه رادیو را به آنها‏‎ ‎‏برگرداندیم، ولی باطریهایش را برداشتیم. و در رادیوی قدیمی خودمان از آنها استفاده‏‎ ‎‏کردیم.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 5