علی علیدوست قزوینی

اولین ضربه روحی

‏امام و یاد امام همیشه در زندگی ما حضور داشت. یادم هست در همان لحظات اول‏‎ ‎‏اسارت در کنار جاده ای که ما اسیر شده بودیم، عراقی ها یک ماشین ایرانی را گرفتند که‏‎ ‎‏پشت شیشه آن عکسی از حضرت امام بود. برادر پاسداری که در ماشین نشسته بود‏‎ ‎‏همانجا به شهادت رسید. آن وقت، یک افسر عراقی داخل ماشین شد و عکس حضرت‏‎ ‎‏امام را کند و در مقابل چشمان ما پاره کرد. این اولین ضربه روحی بود که بر ما وارد شد و‏‎ ‎‏ضربه سختی هم بود؛ چون لحظات اول بود و برای ما با آن تعداد کم، امکان عکس العمل‏‎ ‎‏نشان دادن وجود نداشت.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 10