سید ابراهیم ظهوری

صلوات بر امام، هنگام سخنرانی وزیر ارشاد عراق

‏یادم می آید عراقی ها برای در هم شکستن مقاومت بچه ها تصمیم گرفته بودند بین آنها‏‎ ‎‏اختلاف ایجاد کنند. به این ترتیب که عده ای از بچه ها را مخالف با نظام و امام، و عده ای‏‎ ‎‏دیگر را موافق با آن قرار دهند. آنها بنا داشتند روی آن عده مخالف کار کنند و برای این‏‎ ‎‏منظور، عده ای را با همکاری سربازهایشان، که با بچه ها بیشتر ارتباط داشتند، جدا‏‎ ‎‏کردند. خوب، همۀ انسانها قدرتشان به یک اندازه نیست. به قول مرحوم ابوترابی:‏‎ ‎‏«هر کدام از ما ظرفیتی داریم؛ یکی یک ساله می بُرَد، یکی دو ساله می بُرَد، یکی ده ساله‏‎ ‎‏می بُرَد و بالاخره هر کس ظرفیتی دارد». معمولاً، آنهایی که ظرفیت پایین تری داشتند‏‎ ‎‏سنشان هم کمتر بود. این را هم بگویم که همه این افراد در جنگ اسیر نشده بودند، بلکه‏‎ ‎‏عراقی ها عده ای را هم از شهرهای اشغال شده اسیر کرده بودند که در اردوگاه اسرای‏‎ ‎‏جنگی نگهداری می کردند. وقتی بچه های ما متوجه موضوع شدند، روی این افراد کار‏‎ ‎‏کردند و توجیهشان کردند که بروید و در برنامه عراق شرکت کنید، اما سعی کنید اصلاً‏‎ ‎‏ضعف نشان ندهید. به یاد دارم روزی وزیر ارشاد عراق برای این گروه صحبت کرده بود‏‎ ‎‏و آرام آرام شروع کرده بود به توهین به امام. وقتی اسم امام را برده بود، بچه ها صلوات‏‎ ‎‏فرستاده بودند و خلاصه، بساطشان را بر هم زده بودند. عراقی ها فهمیدند که نمی توانند‏‎ ‎‏این کار را انجام دهند، تلاش کردند از راههای دیگر بچه ها را به فساد بکشانند؛ از جمله،‏‎ ‎‏با آوردن تلویزیون و پخش موسیقیهای مبتذل ایرانی از بلندگو به صورت شبانه روزی. با‏‎ ‎‏این وجود، به هدفشان نرسیدند.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 26