علی سرداری

پاداش نوحه خوانی در اردوگاه الانبار

‏محرم سال 1361 و ایام عاشورا بود که در اردوگاه الانبار مراسم نوحه خوانی و سینه زنی‏‎ ‎‏راه انداختیم. عراقی ها به جرم سینه زنی و نوحه خوانی برای سالار شهیدان(ع)، حدود‏‎ ‎‏پنجاه نفر از اسیران و عاشقان ابا عبدالله الحسین(ع) را جدا کردند و شکنجه دادند. به این‏‎ ‎‏صورت که همه را لخت کردند و فلک کردند که من هم توفیق داشتم یکی از آن پنجاه نفر‏‎ ‎‏باشم.‏

‏آن روز، من نفر اول صف بودم. یک سرباز عراقی بالای سر هر کدام از ما ایستاده بود‏‎ ‎‏که مأمور شکنجه و اذیت ما بود. آنها اول روی شکم ما راه رفتند و بعد ما را فلک کردند.‏‎ ‎‏آنها با هر چه در دست داشتند به پاها و نقاط مختلف بدن ما می زدند و آنقدر می زدند که‏‎ ‎‏پاها و انگشتان پا له می شد. من اولین بار در آن جا بود که حالی برایم پیش آمد و به امام‏‎ ‎‏متوسل شدم؛ زیرا به من گفتند: به خمینی توهین کن! من دیدم اول صف هستم و اگر‏‎ ‎‏توهین کنم بقیه هم ممکن است توهین کنند، لذا به امام متوسل شدم و توهین نکردم.‏‎ ‎‏عراقی ها هر کاری کردند توهین نکردم. بچه های دیگر هم توهین نکردند. یادم هست‏‎ ‎‏بچه ها از شدت درد بیهوش می شدند، ولی عراقی ها به صورت آنان آب می ریختند و‏‎ ‎‏به هوششان می آوردند و دوباره می زدند، ولی کسی توهین نمی کرد.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 55