غلامعباس عرفانی

آرامش بخش اردوگاه

‏حضور حاج آقا آنقدر آثار مثبت با خود داشت که پس از مدتی عراقی ها می دیدند دیگر‏‎ ‎‏از جاسوسها خبری نمی آید و آرامش به اردوگاه باز گشته است. حقیقت این است که‏‎ ‎‏عراقی ها زیاد طالب آرامش اردوگاه نبودند و دوست نداشتند همه با هم باشند. وقتی‏‎ ‎‏عده ای از این جاسوسهای ضعیف الایمان می دیدند که نوچه هایشان دیگر به سراغ آنها‏‎ ‎‏نمی آیند و از آنها اطاعت نمی کنند، یا آن عده انگشت شماری که پیرو گروههای الحادی‏‎ ‎‏مثل منافقین یا فداییان بودند به عراقی ها اطلاع می دادند که از وقتی این سید آمده جوّ‏‎ ‎‏اردوگاه را از ما گرفته؛ عراقی ها ایشان را برمی داشتند و به اردوگاه دیگری منتقل‏‎ ‎‏می کردند. از خوش شانسی، ایشان را دقیقاً به جایی منتقل می کردند که به وجود ایشان‏‎ ‎‏خیلی نیاز بود؛ یعنی جایی که جوّ اردوگاه داشت از هم گسیخته می شد. حاج آقا از شش‏‎ ‎‏ماه تا دو سال در یک اردوگاه می ماند و جوّ را آرام می کرد؛ به طوری که بعد از ایشان هم‏‎ ‎‏دیگر همۀ کارها رله شده بود. وقتی این اردوگاه آرام می شد، دوباره ایشان را‏‎ ‎‏می فرستادند به اردوگاهی دیگر. به همین شکل، ایشان را منتقل می کردند و همه را از‏‎ ‎‏برکت وجود ایشان بهره مند می کردند. ‏

‏در مورد حاج آقا ابوترابی ـ رحمة الله ـ خاطرات خیلی زیاد است. خداوند ایشان را‏‎ ‎‏رحمت کند و ما را توفیق دهد که مدیون ایشان نمانیم و حقی را که بر گردن ما دارند ادا‏‎ ‎‏کنیم. ان شاءالله باید یک مجموعه زیبا و خواندنی هم از خاطرات اسیران درباره حاج آقا‏‎ ‎‏ابوترابی تهیه شود تا مردم بیشتر با این چهره ماندگار اردوگاههای اسیران ایرانی آشنا‏‎ ‎‏شوند.‏


کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 69

‎ ‎

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 70