محمد گیتی

سکوت بی سابقه

‏بچه ها از طریق رادیویی که در اختیار داشتند متوجه شدند که حضرت امام در بیمارستان‏‎ ‎‏بستری شده اند و حال ایشان مساعد نیست. بنا شد برای سلامتی حضرت امام مراسم‏‎ ‎‏دعا و راز و نیاز بر پا کنیم. برای همین، بچه ها دعای توسل و ختم قرآن گرفتند؛ نذر‏‎ ‎‏می کردند و روزه می گرفتند... . این برنامه ادامه داشت تا یک روز ساعت هفت صبح،‏‎ ‎‏عراقی ها به شکلی غیر متعارف رادیو را روشن کردند (برنامه همیشگی این بود که حدود‏‎ ‎‏ده تا بیست دقیقه قرآن پخش می شد و بعد، از صبح تا ساعت یازده شب، مرتب‏‎ ‎‏موسیقیهای عربی و ترکی و انگلیسی می گذاشتند)؛ به همین دلیل، بچه ها حدسهایی‏‎ ‎‏زدند و وقتی رادیو مسأله ارتحال حضرت امام را تأیید کرد و اطلاعیه مرحوم حاج سید‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 79
‏احمد درباره ارتحال حضرت امام از رادیو پخش شد، بلند بلند شروع به گریه کردند.‏‎ ‎‏هیچ کس با دیگری صحبت نمی کرد. ما در آسایشگاه حدود 155 نفر بودیم، اما سکوت‏‎ ‎‏مطلق برقرار شده بود. تمام چهره ها را غم گرفته بود و هیچ کس با دیگری حرف نمی زد.‏‎ ‎‏تمام اردوگاه 1800 نفری ما را که وقتی سوت آزادباش می زدند سر و صدا بر می داشت،‏‎ ‎‏سکوت فرا گرفته بود و حتی این سر و صدای عادی هم که هر روز در اردوگاه به گوش‏‎ ‎‏می رسید وجود نداشت. آن روز، این حالت تا شب ادامه پیدا کرد تا اینکه ساعت هشت‏‎ ‎‏یا نه شب، مسأله رهبری مقام معظم رهبری مطرح شد و بچه ها با این خبر تا حدودی از‏‎ ‎‏لاک بیرون آمدند.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 80