دشمن برای منحرف کردن افکار بچه ها فعالیت زیادی می کرد و درصدد بود تا علاقه و محبت بچه ها نسبت به امام را از آنان بگیرد، لذا دست به تلاشهای مذبوحانه ای می زد. از جمله تلاشهای دشمن این بود که گروههایی از منافقین و حتی روحانیون درباری را به اردوگاه بیاورند و خیلی سازماندهی شده و حساب شده، روی بچه ها کار کنند تا نظر آنها را از اسلام و انقلاب و حضرت امام برگردانند. منافقین همراه با شکلات و مسواک های خارجی و خمیر دندان خارجی از کشورهای خارجی می آمدند تا بچه های کم سن و سال اردوگاه و بسیجیهای کم سن و سال را به زعم خودشان گول بزنند. آنها فکر می کردند چون بچه ها در اسارت و در غربت و دور از خانواده هایشان هستند، احتمال دارد با این مسائل دست از همه اعتقاداتشان بردارند، در صورتی که وقتی وارد اردوگاه می شدند، همین بچه ها شعار مرگ بر منافقشان بلند می شد و آنها ناچار می شدند برگردند. اگر هم خبرنگاری برای مصاحبه می آمد، بچه ها طوری جواب می دادند که جداً عزت اسلام برای خارجیها نمایان می شد. البته، فکر نکنید که بعد از مصاحبه بچه ها را رها می کردند تا به زندگی عادی خود ادامه دهند؛ نه، بعد از مصاحبه، اینها را می بردند و آزار و شکنجه می کردند تا از حضرت امام و علاقه به او دست بکشند.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 87