عیسی نریمیسایی

دشمنی با امام

‏عراقی ها از آن جهت که رهبر ما را امام می دانستند و مقاومتهای ما و ضرباتی را که در‏‎ ‎‏جبهه ها به آنها وارد می شد از چشم روحانیت و امام می دیدند، و نیز به خاطر تبلیغاتی که‏‎ ‎‏در عراق علیه امام صورت می گرفت، آمادگی زیادی برای ضدیت با حضرت امام‏‎ ‎‏داشتند. قبل از اینکه آنها ما را به اردوگاه ببرند، از ما سؤال می کردند که چرا شما به جبهه‏‎ ‎‏آمده اید و چرا در این جنگ شرکت کرده اید؟ همچنین می گفتند: امام شما، شما را جلوی‏‎ ‎‏تیر و گلوله انداخته است و باید از او برائت بجویید. یا می گفتند: مدتی که امام در عراق‏‎ ‎‏بود مهمان ما بود، ولی علیه ما قیام کرد، نمک عراقی ها را خورده و حال که به ایران رفته‏‎ ‎‏نمکدان شکسته است و ما را کافر می داند، در حالی که ما کافر نیستیم؛ لذا از رفقا‏‎ ‎‏می خواستند که به امام ناسزا بگویند. اسرای ایرانی هم مقاومت جانانه ای در مقابل‏‎ ‎‏دشمن و خواسته های او، از جمله توهین به امام، می کردند؛ شکنجه ها می شدند و کابل و‏‎ ‎‏مشت و لگدها می خوردند، ولی حاضر به ناسزا گفتن به امام نمی شدند.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 105