عیسی نریمیسایی

پس به صدام فحش ندهید

‏آن اوایل که تاره دو ـ سه ماه از اسارت ما گذشته بود، یک خبرنگار از رادیو عراق به‏‎ ‎‏اردوگاه آمد و به تمام اسرا گفت که می خواهم با شما مصاحبه کنم. شما می توانید به‏‎ ‎‏خانواده هایتان اطلاع دهید که اسیر هستید و ما هم صدای شما را از رادیو عراق پخش‏‎ ‎‏می کنیم؛ اما باید درباره امام حرف بزنید و بگویید که او شما را به زور به جنگ فرستاده‏‎ ‎‏است و شما نمی خواستید به جبهه بیایید و با اجبار شما را به جبهه آورده اند.‏

‏تمام بچه ها با این کار مخالفت کردند. او وقتی متوجه شد بچه ها به این شکل در‏‎ ‎‏مصاحبه شرکت نمی کنند، گفت: پس در مصاحبه هایتان به صدام فحش ندهید و علیه‏‎ ‎‏صدام صحبت نکنید. یکی از این مصاحبه شوندگان برادرم محسن بود که در عملیات‏‎ ‎‏خیبر اسیر شده بود و چهارده سال داشت. هنوز نوار این مصاحبه موجود است که در‏‎ ‎‏پاسخ به این سؤال که چرا به جبهه آمده ای و چه کسی به شما گفت به جبهه بیایی؟‏‎ ‎‏می گوید: طبق فرمایش رهبرم و برای دفاع از مملکت به جبهه آمدم و اطاعت از رهبری‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 110
‏هم برای ما واجب است و به خاطر اطاعت از رهبری به جبهه آمدیم و از کشورمان دفاع‏‎ ‎‏کردیم. مصاحبه کننده اصرار می کند که آیا شما را به زور آورده اند؟ ایشان می گوید: ما با‏‎ ‎‏میل و با علاقه خودمان به جبهه آمده ایم.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 111