دوستان آزاده برای حرفهای امام ارزش و موقعیت خاصی قائل بودند. اگر رادیو پیامی از حضرت امام پخش می کرد، گروه خبر این پیام را می نوشتند و در آسایشگاهها می خواندند. هر اسیری که این پیام را می شنید، پرواز می کرد و احساس می کرد یک نوع ارتباط قلبی با امام پیدا کرده است؛ لذا دوباره با روحیه ای مضاعف آماده می شد سختیها و شکنجه های اسارت را تحمل کند. حالا اگر این شخص پیام حضرت امام را با صدای حضرت امام و به طور مستقیم از رادیو می شنید، دیگر در پوست خود نمی گنجید. یا اگر از طریق تلویزیون عراق تصویری از امام می دید، یا دو ـ سه جمله از امام می شنید، گویی امام زمان خودش را ملاقات کرده و به طرز عجیبی شاد می شد و سرور قلبی خاصی پیدا می کرد. ما در ایران که بودیم ممکن بود وقتی صحبت امام را می شنیدیم، حساسیت زیادی نشان ندهیم یا خیلی معمولی گوش کنیم و به عمق مطالب توجه زیادی نداشته باشیم، اما در اسارت اینطور نبود. زمانی که پیام امام به دست ما می رسید یا صحبت امام را پخش می کردند، ما با تمام وجود به آن سخن گوش می دادیم و ششدانگ حواسمان متوجه آن بود؛ حتی یک حرف از کلام امام را بدون تأمل نمی گذاشتیم و آن را به دقت تفسیر و تحلیل می کردیم.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 127