عیسی نریمیسایی

بگذار چهار تا میخ هم در بدن یا سرمان برود!

‏اسرا هیچ وقت از عشق و وفاداری نسبت به امام دست برنداشتند. من با بسیاری از اسرا‏‎ ‎‏صحبت می کردم و به آنها می گفتم: اگر خواستند شما را شکنجه کنند و اذیت کنند تا به‏‎ ‎‏امام اهانت کنید، می توانید برای رهایی خود این کار را انجام دهید. البته، آنها‏‎ ‎‏شکنجه هایی می کردند که از بیان آنها تن آدم می لرزد. عراقی ها بر سر این بچه های‏‎ ‎‏مظلوم بلاهای مختلفی می آوردند؛ میخ در بدنهاشان فرو می کردند، به آنان شوک‏‎ ‎‏الکتریکی می دادند، بر سرشان میخ می زدند، بر روی تخته های میخ دار درازشان‏‎ ‎‏می کردند و روی بدنهاشان راه می رفتند، بلکه به امام چیزی بگویند و دست از وفاداری‏‎ ‎‏به امام بردارند، ولی بچه ها مقاومت می کردند. من به آنها می گفتم: از لحاظ شرعی‏‎ ‎‏اشکال ندارد برای نجات جانتان این کار را بکنید. بعد، می توانید در دلتان معذرت‏‎ ‎‏بخواهید و بگویید خدایا ما استغفار می کنیم! ولی باز هم راضی نبودند و می گفتند: بگذار‏‎ ‎‏چهار تا میخ هم در بدن یا توی سرمان برود و خون بیاید. مگر چه می شود؟ ما دست از‏‎ ‎‏امام برنمی داریم.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 129