علی اصغر صالح آبادی

وعده حاج آقای ابوترابی

‏در دوران اسارت، بسیاری از اسرا حافظ قرآن شدند. حاج آقا ابوترابی وعده داده بودند‏‎ ‎‏که هر کس قرآن را حفظ کند، او را به طور خصوصی به ملاقات امام ببرد. با همین عشق،‏‎ ‎‏دوستان ما به حفظ قرآن پرداختند و تعداد زیادی از آنها حافظ قرآن شدند. در واقع،‏‎ ‎‏عشق به امام در تمام دوران اسارت همراه دوستان و برادران آزاده بود و بسیاری از‏‎ ‎‏فعالیتها با یاد امام و دلگرمی به دعای امام انجام می شد.‏

‏اغلب بچه ها در نامه هایی که می فرستادند می نوشتند: حال پدر بزرگ چطور است؟‏‎ ‎‏از آن طرف هم جواب نامه ها به همین صورت می آمد. یکی از دوستان به نام مهدی‏‎ ‎‏قاسمی نامه ای نوشته بود که محضر امام رسیده بود و ایشان دو خط جواب نوشته بودند.‏‎ ‎‏آنجا بود که با خط امام آشنا شدیم. بچه ها آن را روی چشم می گذاشتند. بعد هم پیام امام‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 138
‏رسید که برای آزادگان آرزوی سلامتی کرده بود و توصیه کرده بود که مواظب خودشان‏‎ ‎‏باشند. این پیام را در تمام اتاقها خواندند و باعث تقویت روحیه بچه ها شد.‏

‏با ذکر این خاطرات، می خواستم بگویم یاد امام چگونه در این مدت اسارت در بین‏‎ ‎‏بچه ها جریان داشت.‏

‏چند روز قبل از فوت امام، روزنامه های عراقی خبر داده بودند که ایشان در بستر‏‎ ‎‏بیماری است. بچه ها هم مجالسی گرفتند و دعای توسل و دعاهای مختلف برای شفای‏‎ ‎‏حضرت امام خواندند، تا اینکه بعد از چند روز از طریق بلندگوهای اردوگاه متوجه فوت‏‎ ‎‏حضرت امام شدیم. ‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 139