حسین دشتی

اطاعت از امام

‏در مسأله قطعنامه همه بچه ها گوش به فرمان امام بودند. وقتی ایران قطعنامه 598 را‏‎ ‎‏پذیرفت، روزنامه های عراق مسائل را اینطور تفسیر می کردند که در سطح نیروهای‏‎ ‎‏مسلح ایران، مخصوصاً سپاه پاسداران، و در رده فرماندهی اختلافاتی رخ داده است و‏‎ ‎‏این مطلب را القا می کردند که نیروهای مسلح به حرف امام گوش نمی دهند و از او‏‎ ‎‏اطاعت نمی کنند. این مطالب را ما در روزنامه ها می خواندیم و می دانستیم که دروغ‏‎ ‎‏است. البته، در رابطه با قطعنامه عده ای بودند که واقعاً ناراحت بودند. برای اینکه‏‎ ‎‏می دانستند این مسأله برای خود امام هم سخت بوده است؛ چراکه در پیام امام آمده بود:‏‎ ‎‏من با قبول این قطعنامه کاسه زهر را می نوشم‏‎[1]‎‏؛ اما بچه ها همه مطیع فرمان امام بودند و‏‎ ‎‏در این باره هیچ اعتراض یا مخالفتی به چشم نمی خورد.‏

‏نگهبانها و سربازهای عراقی که در اردوگاه بودند سعی می کردند با ما بحث نکنند و‏‎ ‎‏تمایلی به این کار نداشتند. از طرفی، به خاطر بدرفتاریهایی که با ما داشتند، ما هم یک‏‎ ‎‏حالت نفرتی از آنها داشتیم و مایل نبودیم با آنها بحث کنیم؛ گرچه رفتار درست دوستان‏‎ ‎‏ما به عنوان سربازان و دوستداران و عاشقان امام می توانست تأثیرگذار باشد. ‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 163

  • )) صحیفه امام؛ ج 21، ص 93.