علی قاسمی مقدم

مقاومت صحیح

‏اوایل اسارت که بچه ها روحیه محکم و شجاعانه ای داشتند، اگر عراقی ها می گفتند به‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 166
‏امام توهین کنید، نه تنها توهین نمی کردند، به مقابله هم بر می خاستند. بارها می شد که‏‎ ‎‏می گفتند به امام توهین کن و اگر توهین نمی کردی، می پرسیدند: کجای بدنت مجروح‏‎ ‎‏است؟ و روی همان زخم یا جراحت با پوتین ضربه می زدند. همچنین با لگد به شکم‏‎ ‎‏مجروح بچه ها می زدند یا در اثر سیلی های آنها پرده های گوش بچه ها پاره می شد. این‏‎ ‎‏بود تا اینکه حاج آقا ابوترابی آمدند و گفتند: قرار نیست به این سادگی پرده گوشهایمان‏‎ ‎‏پاره شود و این راه درست نیست (در آن زمان، خیلی از بچه ها بودند که گوشهایشان‏‎ ‎‏ناقص شده بود). ایشان گفتند: باید این مسأله جا بیفتد که گاهی اوقات یک اسیر ایرانی را‏‎ ‎‏مقابل چند دوربین و خبرنگار خارجی حاضر می کنند و از او انگیزه اش را برای آمدن به‏‎ ‎‏جبهه می پرسند و از او می خواهند که به مقدسات و رهبرش توهین کند و قصد دارند او‏‎ ‎‏را از هدفش منحرف کنند، که در اینجا باید مقاومت کرد و به هیچ وجه کوتاه نیامد؛ حتی‏‎ ‎‏اگر منجر به شهادت شود. اما اگر یک سرباز عراقی که هیچ چیز نمی فهمد و اصلاً‏‎ ‎‏نمی داند امام کیست و جایگاهش چیست، یک اسیر را به گوشه ای برد و به او گفت: به‏‎ ‎‏خمینی توهین کن و گرنه تو را شکنجه می کنم، دیگر نیازی به آنقدر تعصب و مقابله‏‎ ‎‏کردن نیست، چرا که اصلاً هدف این نیست و حفظ جان در این مواقع واجب است.‏‎ ‎‏خلاصه، شیوه اسارت کشیدن صحیح را حاج آقا ابوترابی برای اسرا جا انداخت و به آنها‏‎ ‎‏آموزش داد.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 167