جهانگیر صفری

اسیر واقعی

‏زیاد اتفاق می افتاد که دشمن از دست بچه ها عاجز می شد. یادم هست یک بار یکی از‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 172
‏سربازهایی که آنجا بود، از شدت خستگی بر اثر شکنجه اسرا گفت: شما اسیر نیستید،‏‎ ‎‏اسیر واقعی ما هستیم که در دست شماییم.‏

‏حالا باید دید اسرا چه رنجی را متحمل می شدند و چه مصیبتهایی می کشیدند تا‏‎ ‎‏دشمن را به این استیصال بکشانند و سبب شوند یک سرباز دژخیم، چنین اظهار عجز و‏‎ ‎‏ناتوانی بکند. ‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 173