عبدالکریم مازندرانی

غمبارترین خبر

‏اگر بخواهیم قضایای غم انگیز و خبرهای بد اسارت را بشماریم، یکی از مهم ترین آنها‏‎ ‎‏خبر بیماری و رحلت امام بود. ما از تلویزیون عراق تصویر امام را در بیمارستان دیدیم.‏‎ ‎‏این واقعه برای ما سخت بود و اشک همه بچه ها را در آورده بود. نگرانی عمده ما این‏‎ ‎‏بود که نکند خدای نکرده امام رحلت کند. تحمل این مسأله برای ما آسان نبود. دلدادگان‏‎ ‎‏بسیاری که امام در بین اسرا داشتند، واقعاً نگران ایشان بودند و شدیداً اشک می ریختند.‏‎ ‎‏ما خبر را از تلویزیون عراق دیدیم و شنیدیم، منتها چون بنده خودم مسئول اخبار و‏‎ ‎‏اینجور مسائل بودم، درستی خبر را هم خودم تأیید کردم و به دوستان اعلام کردم که حال‏‎ ‎‏امام بد است. بچه ها هم به بنده اعتماد داشتند. بعد از اینکه واقعه رحلت امام اتفاق افتاد،‏‎ ‎‏باز هم من آن را از تلویزیون عراق دیدم و بعد از اینکه مطمئن شدم خبر درست است، به‏‎ ‎‏همه اعلام کردم.‏

‏ماجرای رحلت امام برای ما خیلی سخت بود، نگران آینده انقلاب و کشور‏‎ ‎‏بودیم. شخصیت بزرگی از دنیا رفته بود که پر کردن جایش به این آسانیها ممکن‏‎ ‎‏نبود؛ انگار کشتی نوح سوراخ شده بود. واقعاً خبر بسیار سنگینی بود. ولی وقتی‏‎ ‎‏خبرگان رهبری تصمیم گرفت و رهبری آینده را مشخص کرد خیلی از نگرانیها‏‎ ‎‏از بین رفت.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 239