مصطفی محمدی نجف آبادی

تحلیل اندیشه های امام

‏ما در طول بیست و چهار ساعت، شاید یک یا دو ساعت از آسایشگاه بیرون می آمدیم؛‏‎ ‎‏آن هم فقط به خاطر آمار گرفتن و دستشویی رفتن، لذا بیشتر وقت را در آسایشگاه‏‎ ‎‏بودیم. با این حال، در آن آسایشگاههای دربسته و بی امکانات، در گروههای دونفری،‏‎ ‎‏سه نفری، چهار نفری یا پنج نفری می نشستیم و درباره امام صحبت می کردیم و‏‎ ‎‏اندیشه های امام، هدف امام از انقلاب، هدف امام از ادامه جنگ و اینجور مسائل را‏‎ ‎‏تحلیل می کردیم. بچه هایی هم که قدرت تحلیل سیاسی شان بالاتر بود یا مسئولیتی در‏‎ ‎‏انقلاب یا جنگ داشتند اداره این بحثها را به عهده می گرفتند. این جلسات، جلسات‏‎ ‎‏بسیار خوب و مرتبی بود که همیشه برگزار می شد و شبیه جلسات قرآن و هیأتهای‏‎ ‎‏مذهبی ایران بود. ‏

‏برنامه ما این بود که کسی که بر اندیشه های امام بیشتر از دیگران مسلط بود، مسائل را‏‎ ‎‏توضیح می داد و در این جلسات، افراد دیگری را تربیت می کرد. بعد، آن دو نفر هم‏‎ ‎‏خودشان استاد می شدند و برای جمع دیگری همین جلسات را تشکیل می دادند. در‏‎ ‎‏حقیقت، این جلسات یک کلاس امام شناسی بود که برای بچه ها برگزار می شد. بچه ها‏

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 251
‏هم سرگرم این کلاسها بودند و دیگر احساس نمی کردند اسیرند یا مثلاً در حبس‏‎ ‎‏به سر می برند.‏

‎ ‎

کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 252