مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

فصل دوم در آداب قیام است

فصل دوم در آداب قیام است

‏ ‏

‏     و آن، چنان است که سالک خود را حاضر در محضر حقّ ببیند و عالم را‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 147
‏محضر ربوبیّت بداند و خود را از حضار مجلس و مقیم بین یدی اللّه محسوب‏‎ ‎‏کند، و عظمت حاضر و محضر را به قلب برساند و اهمّیّت مناجات با حق‏‎ ‎‏تعالی و خطر آن را به قلب بفهماند؛ و با تفکّر و تدبّر، قبل از ورود در صلوة،‏‎ ‎‏قلب را حاضر کند و به او بزرگی مطلب را بفهماند و آن را ملتزم کند به خضوع‏‎ ‎‏و خشوع و طمأنینه و خشیت و خوف و رجا و ذلّ و مسکنت تا آخر نماز. و با‏‎ ‎‏قلب مشارطه کند که از این امور مراقبت و محافظت کند، و تفکّر و تدبّر در‏‎ ‎‏احوال بزرگان دین و هادیان سبل کند که برای آنها چه حالاتی دست می داده و‏‎ ‎‏آنها چه معامله ای با مالک الملوک می کردند؛ و از احوال ائمّۀ هدی سرمشق‏‎ ‎‏اتخاذ کند و تأسی به آن بزرگواران کند و از تاریخ بزرگان دین و ائمّۀ معصومین‏‎ ‎‏اکتفا به سال و روز وفات و تولّد و مقدار عمر شریف و امثال این امور، که‏‎ ‎‏چندان فایده بزرگی ندارد، نکند؛ بلکه عمدۀ سیر او در سیر و سلوک ایمانی و‏‎ ‎‏عرفانی آنها باشد، که معاملات آنها در عبودیّت چه بوده و در سیر الی اللّه چه‏‎ ‎‏مشیی داشتند و مقامات عرفانی آنها، که از کلمات معجز آیات آنها به دست‏‎ ‎‏می آید، چه اندازه بوده.‏

‏     افسوس که ما اهل غفلت و سکر طبیعت و مغروران بی مایه در تمام امور‏‎ ‎‏دست نشاندۀ شیطان پلید هستیم و هیچ گاه از خواب گران و نسیان بی پایان‏‎ ‎‏بیرون نمی آییم؛ و استفادت ما از مقامات و معارف ائمّۀ هدی علیهم السلام به‏‎ ‎‏قدری کم و ناچیز است که به حساب درست نیاید؛ و از تاریخ حیات آنها به‏‎ ‎‏قشر و صورت اکتفا کردیم و از آنچه غایت بعثت انبیاء علیهم السلام است‏‎ ‎‏بکلّی صرف نظر کرده و در حقیقت مشمول مثل معروف ‏اِسْتَسْمَنَ ذا وَرَمٍ.‎[1]‎‎ ‎‏هستیم. و ما اکنون در این مقام بعضی از روایاتی که در این باب وارد است ذکر‏‎ ‎‏می کنیم شاید بعض از اخوان مؤمنین را تذکّری حاصل آید. والحمدللّه و له‏‎ ‎‏الشّکر.‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 148
‏     عن محمدبن یعقوب باسناده عن ابی عبداللّه علیه السلام، قال: ‏کانَ‎ ‎عَلیُّ بْنُ الْحُسینِ علیهما السلام اِذا قامَ اِلی الصَّلوةِ، تَغَیَّرَ لَونُهُ. ف اذا سجَدَ لَمْ یَرفَعْ‎ ‎رَأْسَهُ حتّی یَرْفَضَ عَرَقاً.‎[2]‎

‏    ‏‏و باسناده عنه علیه السلام، قال: ‏کانَ اَبی یقولُ کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ اِذا قامَ‎ ‎اِلی الصَّلوةِ، کِاِنِّهُ سٰاقُ شَجَرٍ لا یَتَحَرَّکُ مِنْهُ شَیْ ءٌ اِلاّ ما حَرَّکَتِ الرّیحُ مِنْه.‎[3]‎

‏    ‏‏و عن محمدبن علی بن الحسین‏‏ فی العلل‏‏ باسناده عن ابان بن تَغْلِبَ‏‎ ‎‏قالَ: ‏قُلْتُ لاِبی عبداللّه علیه السلام: انّی رَاَیْتُ عَلی بنَ الحُسینِ اِذا قامَ اِلی الصَّلوةِ،‎ ‎غَشِیَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ. فقال لی: واللّه اِنَّ عَلَّی بنَ الْحُسینِ کانَ یَعْرِفُ الِّذی یَقومُ بَیْنَ‎ ‎یَدَیْه.‎[4]‎

‏    ‏‏و عن السّیّد عَلّی بن طاوُسَ فی‏‏ فَلاح السائل فی حدیثٍ،‏‏ فَقالَ اَبو‏‎ ‎‏عَبْدِاللّه علیه السلام: ‏لا تَتِمُّ الصَّلوةُ اِلاّ لِذی طُهْرٍ سابغٍ وَ تَمامٍ بالغٍ غیرِ نازغٍ و لا‎ ‎زائِغ، عَرَفَ فَوَقَفَ، و اَخْبَتَ فَثَبَتَ؛ فَهُوَ واقِفٌ بَیْنَ الْیَأْسِ وَ الطَّمَعِ وَالصَّبْرِ‎ ‎وَالجَزَعِ کَأَنَّ الْوَعْدَ لَهُ صُنِعَ وَالوَعیدَ بِهِ وَقَعَ؛ یُذِلُّ عِرْضَهُ وَ یُمَثِّل عَرْضَهُ؛ وَ بَذَلَ فی‎ ‎اللّه المُهْجَّةَ، وَ تَنَکَّبَ اِلَیْه الْمَحَجَّةَ غَیرَ مُرْتَغِمٍ بِارْتغامٍ؛ یط قْطَعُ علائِقَ الاِْهتِمٰامِ بِعَیْنِ‎ ‎مَنْ لَهُ قَصَدَ، وَ اِلَیهِ وَفَدَ وَ مِنْهُ استَرْفَدَ. فِاذا اَتٰی بذلِکَ، کانَتْ هِی الصَّلوٰةُ الَّتی بها اُمِرَ‎ ‎و عَنها اُخْبِرَ. و اِنَّهٰا ِهَی الصَّلٰوةُ الَّتی تَنْهٰی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ المُنْکَرِ...الحدیث.‎[5]‎‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 149
‏    ‏‏و عن محمد بن یعقوب باسناده الی مولانا زَیْنِ العابِدین علیه السلام اَنَّهُ‏‎ ‎‏قال:‏ وَ اَمّا حُقُوقُ الصَّلوٰةِ، فَاِنْ تَعْلَمَ اَنّها وَفَادَةٌ اِلی اللّه وَ اَنَّکَ فیها قائِمٌ بَیْنَ یَدَیِ‎ ‎اللّه . فَاِذا عَلِمْتُ ذلِکَ، کُنْتَ خَلیقًا اَنْ تَقوُمَ فیها مَقامَ الْعَبْدِ الذَّلیلِ الرّاغِبِ الرّاهِبِ‎ ‎الخائِفِ الرّاجِیِ الْمِسْکینِ المُتَضَرَّعِ المُعْظِمِ مَقاَم مَنْ یَقومُ بَیْنَ یَدَیْهِ بالسُّکونِ و‎ ‎الْوَقارِ وَ خُشوعِ الاطْراف وَ لِینِ الْجَناحِ و حُسْنِ المُناجاتِ لَهُ فیِ نَفْسِهِ وَ الَّطَلبِ اِلیهِ‎ ‎فی ِفکاکِ رَقَبَتِهِ الَّتی احاطت به خطیئته و استهلکتها ذنوبه، و لا قوة الا باللّه .‎[6]‎

‏    ‏‏و عن النّبی صلی اللّه علیه و آله: ‏اُعْبُدْ رَبَّکَ کَاَنَّکَ تَراهُ؛ فاِن لَمْ تَکُنْ تَراهُ،‎ ‎فَاِنّهُ یَرْاک.‎[7]‎

‏    ‏‏و عن فِقْهِ الرضا علیه السلام: ‏فَاِذٰا اَرَدْتَ اَنْ تَقُومَ اِلی الصَّلوٰةِ، فَلا تَقُمْ اِلَیها‎ ‎مُتَکٰاسِلاً وَ لا مُتَناعِساً وَ لا مُسْتَْعجِلاً وَ لا مُتَلاهیاً؛ وَ لکِنْ تأْتیها عَلی السُّکوُنِ وَ الوَقارِ‎ ‎وَ التُّؤْدَةِ. وَ عَلَیْکَ بالخُشوعِ وَالخُضوع مُتَواضِعاً للّه عَزَّ وَ جَلَّ مُتَخاشِعاً؛ عَلَیْکَ‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 150
الخَشْیَةَ وَ سیماءَ الخَوْفِ راجِیاً خائِفًا بِاُّلَطمأْنینَةِ عَلی الْوَجَلِ والْحَذَرِ؛ فَقِفْ بَیْنَ‎ ‎یَدَیهِ کالْعَبدِ الاْبِقِ المُذْنِبِ بَیْنَ یَدَیْ مَوْلاهُ. فَصِفْ قَدَمَیْکَ، وَانْصَبْ نَفْسَکَ؛ وَ لاٰ‎ ‎تَلْتَفِتْ یَمیناً و شِمٰالاً؛ وَ تَحْسَبْ کَاَنَّکَ تَرٰاهُ؛ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ، فَاِنَّهُ یَرٰاک ‏...‏‎ ‎‏الحدیث.‏‎[8]‎

‏    ‏‏و فی عُدّة الداعی: ‏رُوِیَ اَنّ اِبراهیمَ علیه السلام کانَ یُسْمَعُ تَأَوُّهُهُ عَلی حَدِّ‎ ‎میلٍ، حَتّی مَدَحَهُ اللّه بِقَوْلِهِ: «اِنّ اِبراهیمَ الَحَلیمٌ اَوّاهٌ مُنیبٌ.» وَ کانَ فی صَلوٰتِهِ‎ ‎یُسْمَعُ لَهُ اَزیْر کَاَزیرِ الْمِرْجَلِ. وَ کَذلِکَ یُسْمَعُ مِنْ صَدْرِ سیدِنا رَسولِ اللّه صلی اللّه‎ ‎ علیه وآله مِثْلُ ذلِکَ. وَ کانَتْ فاطِمةُ علیها السَّلامُ تَنْهَجُ فی الصَّلوٰةِ مِنْ خیفَةِ‎ ‎اللّه .‎[9]‎‏الی غَیرِ ذلِکَ مِن الاَخبار.‏

‏     و در این موضوعات اخبار شریفه بیش از این است که در این مختصر‏‎ ‎‏بگنجد. و تفکر در همین چند حدیث نیز برای اهل تذکر و تفکر کفایت می کند‏‎ ‎‏ـ هم راجع به آداب صوریه و هم راجع به آداب قلبیه و معنویه و کیفیت قیام بین‏‎ ‎‏یدی اللّه . ‏

‏     قدری تفکر کن در حالات علیّ بن الحسین، و مناجات آن بزرگوار با‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 151
‏حضرت حق، و دعاهای لطیف آن سرور که کیفیت آداب عبودیّت را به‏‎ ‎‏بندگان خدا تعلیم می کند. من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم‏‎ ‎‏عِباد است، زیرا که این کلام بی مغز باطلی است که صادر شده از جهل به مقام‏‎ ‎‏ربوبیّت و معارف اهل البیت؛ خوف و خشیت آنها از همه کس بیشتر بوده و‏‎ ‎‏عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر کس بیشتر تجلّی نموده؛ لکن می گویم‏‎ ‎‏باید بندگان خدا از آنها کیفیت عبودیّت و سلوک الی اللّه را تعلّم کنند، وقتی‏‎ ‎‏ادعیه و مناجات های  آنها را می خوانند لقلقۀ لسان نباشد، بلکه تفکر کنند در‏‎ ‎‏چگونگی معاملۀ آنها با حق و اظهار تذلّل و عجز و نیاز نمودن آنها با ذات‏‎ ‎‏مقدس.‏

‏     و لَعَمْرِ الحبیبِ که جناب علیّ بن الحسین از بزرگترین نعمتهایی است‏‎ ‎‏که ذات مقدّس حق بر بندگان خود به وجودش منّت گزارده و آن سرور را از‏‎ ‎‏عالم قرب و قدس نازل فرموده برای فهماندن طرق عبودیّت به بندگان خود ‏و‎ ‎لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم.‎[10]‎‏ و اگر از ما سؤال شود که قدر این نعمت را چرا‏‎ ‎‏ندانستید و استفادت از این بزرگوار چرا نکردید، جوابی نداریم جز آنکه سر‏‎ ‎‏خجلت به پیش افکنیم و به نار پشیمانی و تأسّف بسوزیم؛ و در آن وقت‏‎ ‎‏پشیمانی نتیجه ندارد.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 152

  • )) «متورم را فربه پنداشت.» ضرب المثلی است در مورد فریب ظاهر را خوردن و امر غیر واقعی را واقعی پنداشتن.
  • )) «علی بن الحسین علیهماالسلام وقتی به نماز می ایستاد رنگش دگرگون می شد؛ و چون به سجده می رفت سر برنمی داشت تا آنکه عرق از وی می ریخت.» فروع کافی، ج 3، ص 300، «کتاب الصّلوة»، «باب الخشوع فی الصّلوة و کراهیّة العبث»، حدیث 5.
  • )) «پدرم (امام باقر علیه السلام) می گفت: علی بن الحسین وقتی به نماز می ایستاد گویی شاخه درخت بود که جز آنچه باد از او به حرکت درآورد چیزی از او تکان نخورد.``» منبع پیشین، حدیث 4.
  • )) «ابان بن تغلب گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم: علی بن الحسین را دیدم که هنگامی که به نماز ایستاد، چهره اش را رنگی دیگر پوشاند. ``امام صادق به من فرمود: به خدا قسم علی بن الحسین کسی را که برای او نماز می کرد می شناخت.``» علل الشرائع، ص 88. به نقل وسائل الشیعة، ج 4، ص 685، «کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، باب 2، حدیث 4.
  • )) «نماز به کمال نرسد مگر برای کسی که طهارتی همه جانبه و تمامیتی رسا داشته باشد و حق آن را کامل ادا کند، و از وسوسه و انحراف به دور باشد؛ خدای را بشناسد و برای او خشوع نماید و ثبات ورزد در حالی که میان نومیدی و امید و شکیبایی و بیتابی ایستاده باشد، گویی وعده ها برای او ساخته آمده و وعیدها بر او واجب گردیده است؛ دارایی خود بذل کرده و مقصود خویش برابر نظر آورده و جان در راه خدا نهاده و طریق او را برگزیده است در بینی بر خاک نهادن (در سجده) کمترین کراهتی به دل راه ندهد؛ و پیوند علایق را از هر که جز او بریده و تنها به او متوجه گردیده و به حضور او آمده و عطای او را خواسته است. پس اگر چنین نمازی به جای آورد، همان نمازی خواهد بود که به آن امر شده و از آن خبر داده شده؛ و این همان نمازی است که از فحشا و منکر باز می دارد ...». فلاح السائل، ص 23، «الفصل الثانی، فی صفة الصلوة».
  • )) «اما حقوق نماز (که باید رعایت شود) عبارت از این است که بدانی نماز ورود به محضر خداست، و بدانی که در نماز در پیشگاه خدا ایستاده ای. چون این را دانستی، شایسته خواهی بود که به نماز بایستی آنچنان که به نماز می ایستد بنده ذلیل، طالب و راغب، بیمناک (از عذاب خدا)، امیدوار (به رحمت خدا)، درمانده و زاریگری که با آرامش و وقار، خشوع در اعضا و جوارح، فروتنی، و با مناجات نیکوی قلب و با طلب رهایی نفس خود که خطایایش او را فرا گرفته و گناهانش او را هلاک ساخته، مقام آن را که در پیشگاهش ایستاده بزرگ می دارد. و هیچ نیرویی جز از خدا نیست.» مستدرک الوسائل، »کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، باب 2، حدیث 3.
  • )) «از پیامبر صلی اللّه علیه و آله روایت شده که فرمود: پروردگار خود را عبادت کن چنانکه گویی او را می بینی؛ که اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.``» بحارالانوار، ج 74، ص 74، «کتاب الرّوضة»، «مواعظ النّبی»، باب 4، حدیث 3. مکارم الاخلاق، ص 459.
  • )) از فقه الرّضا نقل شده است: چون خواستی به نماز بایستی با حال کسالت، خواب آلودگی، شتاب و لهو و بازی مایست؛ بلکه با آرامش و وقار نماز را به جای آورد. و بر تو باد که (در نماز) خاشع و خاضع باشی و برای خدا تواضع کنی و خشوع و خوف را بر خود هموار سازی در آن حال که بین بیم و امید ایستاده باشی و پیوسته نگران و محترز باشی. پس، بسان بنده ای گریخته و گنهکار که (بازگشته) در محضر مولایش ایستاده، در پیشگاه خدا بایست؛ پاهای خود را کنار هم نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روی مگردان؛ و چنین بدان که گویی خدا را می بینی؛ که اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند...``.» مستدرک الوسائل، «کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، باب 1، حدیث 7. به نقل از فقه الرّضا، ص 101، «باب الصّلوات المفروضة».
  • )) «روایت شده که صدای آه و زاری ابراهیم علیه السلام از فاصلۀ یک میلی (چهار هزار ذراع) شنیده می شد تا آن حد که خداوند او را به این کلام ستود که فرمود: همانا ابراهیم، بردبار، بسیار آه کشنده و انابه کننده به سوی خدا بود.`` [هود / 75]، در نماز صدایی مانند صدای دیگ جوشان از سینه او شنیده می شد. چنین صدایی از سینه سرور ما، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله، نیز شنیده می شد. و فاطمه علیها السلام در نماز از خوف خدا از حال عادی خارج می گردید و نفس وی به شماره می افتاد.» مستدرک الوسائل، «کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، باب 2، حدیث 15.
  • )) «آن روز شما را از نعمتها می پرسند.» (تکاثر / 8)