مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

فصل سوم

فصل سوم

‏ ‏

‏     اکنون که مقاصد و مطالب این صحیفۀ الهیه را دانستی، یک مطلب‏‎ ‎‏مهمّی را باید در نظر بگیری که با توجه به آن راه استفاده از کتاب شریف بر تو‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 191
‏باز شود و ابواب معارف و حِکَم بر قلبت مفتوح گردد. و آن، آن است که به‏‎ ‎‏کتاب شریف الهی نظر تعلیم داشته باشی و آن را کتاب تعلیم و افاده بدانی، و‏‎ ‎‏خود را موظف به تعلّم و استفاده بدانی. و مقصود ما از تعلیم و تعلّم و افاده و‏‎ ‎‏استفاده آن نیست که جهات ادبیّت و نحو و صرف را از آن تعلیم بگیری، یا‏‎ ‎‏حیث فصاحت و بلاغت و نکات بیانیّه و بدیعیّه از آن فراگیری، یا در قصص و‏‎ ‎‏حکایات آن به نظر تاریخی و اطّلاع بر امم سالفه بنگری؛ هیچ یک از اینها‏‎ ‎‏داخل در مقاصد قرآن نیست و از منظور اصلی کتاب الهی به مراحلی دور‏‎ ‎‏است. ‏

‏     و این که استفادۀ ما از این کتاب بزرگ بسیار کم است، برای همین‏‎ ‎‏است که یا به آن نظر تعلیم و تعلم نداریم  ـ چنانچه غالباً این طوریم ـ فقط‏‎ ‎‏قرائت قرآن می کنیم برای ثواب و اجر، و لهذا جز به جهت تجوید آن اعتنائی‏‎ ‎‏نداریم. می خواهیم قرآن را صحیح بخوانیم که ثواب به ما عنایت شود، و در‏‎ ‎‏همین حد واقف می شویم و به همین امر قناعت می کنیم؛ و لهذا چهل سال‏‎ ‎‏قرآن شریف را می خوانیم و به هیچ وجه از آن استفاده ای حاصل نشود جز اجر‏‎ ‎‏و ثواب قرائت. و یا اگر نظر تعلیم و تعلّم داشته باشیم، با نکات بدیعیّه و بیانیّه‏‎ ‎‏و وجوه اعجاز آن، و قدری بالاتر، جهات تاریخی و سبب نزول آیات، و‏‎ ‎‏اوقات نزول، و مکّی و مدنی بودن آیات و سور، و اختلاف قرائات و اختلاف‏‎ ‎‏مفسرین از عامّه و خاصه، و دیگر امور عرضیّۀ خارج از مقصد که خود آنها‏‎ ‎‏موجب احتجاب از قرآن و غفلت از ذکر الهی است، سر و کار داریم. بلکه‏‎ ‎‏مفسرین بزرگ ما نیز عمدۀ همّ خود را صرف در یکی از این جهات یا بیشتر‏‎ ‎‏کرده و باب تعلیمات را به روی مردم مفتوح نکرده اند.‏

‏     به عقیدۀ نویسنده تاکنون تفسیر برای کتاب خدا نوشته نشده. به‏‎ ‎‏طور کلّی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید؛ و‏‎ ‎‏نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد. این کتاب شریف، که به‏‎ ‎‏شهادت خدای تعالی کتاب هدایت و تعلیم است و نور طریق سلوک انسانیّت‏‎ ‎‏است، باید مفسِّر در هر قصه از قصص آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 192
‏اهتداء به عالم غیب و حیث راه نمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و‏‎ ‎‏انسانیّت را به متعلّم بفهماند. مفسِّر وقتی «مقصد» از نزول را بما فهماند‏‎ ‎‏مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است. در همین‏‎ ‎‏قصۀ آدم و حوا و قضایای آنها با ابلیس از اوّل خلقت آنها تا ورود آنها در‏‎ ‎‏ارض، که حق تعالی مکرّر در کتاب خود ذکر فرموده، چقدر معارف و مواعظ‏‎ ‎‏مذکور و مرموز است و ما را به چقدر از معایب نفس و اخلاق ابلیسی و‏‎ ‎‏کمالات آن و معارف آدمی آشنا می کند و ما از آن غافل هستیم.‏

‏     بالجمله، کتاب خدا کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال‏‎ ‎‏است؛ کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی اخلاقی و مبیّن جهات عرفانی و‏‎ ‎‏اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسِّری که از این جهت‏‎ ‎‏غفلت کرده یا صرف نظر نموده یا اهمّیّت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور‏‎ ‎‏اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده. و این یک خطائی است که‏‎ ‎‏قرنها است این ملت را از استفاده از قرآن شریف محروم نموده و راه هدایت را‏‎ ‎‏به روی مردم مسدود کرده. ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از‏‎ ‎‏جهات عقلی برهانی، که خود به ما مقصد را می فهماند، از خود کتاب خدا‏‎ ‎‏اخذ کنیم. مصنّف کتاب مقصد خود را بهتر می داند. اکنون به فرموده های‏‎ ‎‏این مصنّف راجع به شئون قرآن نظر کنیم، می بینیم خود می فرماید: ‏ذلِکَ‎ ‎الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلمُتَّقین.‎[1]‎‏ این کتاب را کتاب هدایت خوانده.‏‎ ‎‏می بینیم در یک سورۀ کوچک چندین مرتبه می فرماید: ‏وَلَقَدْ یَسَّرْنا القُرآنَ لِلذّکْرِ‎ ‎فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر.‎[2]‎‏ ‏‏می بینیم می فرماید: ‏وَاَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ‎ ‎اِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون.‎[3]‎‏ ‏‏می فرماید:‏ کِتابٌ اَنْزَلناهُ اِلیْک مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 193
وَ لِیَتَذَکَّرَ اُولوا الاَْلْبٰاب.‎[4]‎‏ الی غیر ذلک از آیات شریفه که ذکرش به طول‏‎ ‎‏انجامد.‏

‏    ‏‏بالجمله، مقصود ما از این بیان نه انتقاد در اطراف تفاسیر است، چه که‏‎ ‎‏هر یک از مفسِّرین زحمتهای فراوان کشیده و رنجهای بی پایان برده تا کتابی‏‎ ‎‏شریف فراهم آورده فَلِلّهِ دَرُّهُمْ وَ عَلَی اللّه اَجْرُهُم، بلکه مقصود ما آن است که‏‎ ‎‏راه استفاده از این کتاب شریف را، که تنها کتاب سلوک الی اللّه و یکتا کتاب‏‎ ‎‏تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیّه است و بزرگتر وسیلۀ رابطه بین خالق و خلق‏‎ ‎‏و عروة الوثقی و حبل المتین تمسّک به عزّ ربوبیّت است، باید به روی مردم‏‎ ‎‏مفتوح نمود. علماء و مفسِّرینْ تفاسیر فارسی و عربی بنویسند و مقصود آنها‏‎ ‎‏بیان تعالیم و دستورات عرفانی و اخلاقی و بیان کیفیّت ربط مخلوق به خالق و‏‎ ‎‏بیان هجرت از دار الغرور به دار السّرور و الخلود باشد، به طوری که در این‏‎ ‎‏کتاب شریف به ودیعت گذاشته شده. صاحب این کتاب سکّاکی و شیخ‏‎ ‎‏نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا‏‎ ‎‏منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در‏‎ ‎‏اطراف تاریخ عالم بحث کند؛ این کتاب چون عصای موسی و ید بیضای آن‏‎ ‎‏سرور، یا دمِ عیسی که احیاء اموات می کرد نیست که فقط برای اعجاز و‏‎ ‎‏دلالت بر صدق نبیّ اکرم آمده باشد؛ بلکه این صحیفۀ الهیّه کتاب احیاء قلوب‏‎ ‎‏به حیوة ابدی علم و معارف الهیّه است؛ این کتاب خدا است و به شئون الهیّه‏‎ ‎‏جلّ و علا دعوت می کند. مفسِّر باید شئون الهیّه را به مردم تعلیم کند، و مردم‏‎ ‎‏باید برای تعلّم شئون الهیّه به آن رجوع کنند تا استفادت از آن حاصل شود ـ‏‎ ‎وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظّالِمینَ اِلاّ خَسٰاراً.‎[5]‎‎ ‎‏چه خسارتی بالاتر از این که سی ـ چهل سال کتاب الهی را قرائت کنیم و به‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 194
‏تفاسیر رجوع کنیم و از مقاصد آن باز مانیم. ‏رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْلَنا‎ ‎وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرین.‎[6]‎

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 195

  • )) «هیچ شکّی در این کتاب نیست و آن هدایت برای پرهیزکاران است.» (بقره / 2)
  • )) «ما قرآن را برای متذکر شدن آسان ساختیم؛ آیا متذکر شونده ای هست؟» (قمر / 17)
  • )) «ما قرآن را (یکباره) به سوی تو نازل کردیم تا آنچه را که (تدریجاً) بر مردم فرستاده شده است برای آنها بیان کنی شاید آنان بیندیشند.» (نحل/44)
  • )) «کتاب مبارکی که به سوی تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و صاحبان خرد متذکر شوند.» (ص / 29)
  • )) «ما از قرآن آنچه را که برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل می کنیم و آن ستمکاران را جز زیان نمی افزاید.» (اسراء / 82)
  • )) «پروردگارا ما بر خود ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم ننمایی محققاً از زیانکاران خواهیم بود.» (اعراف / 23)