مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

تکمیل‌

تکمیل

‏     ‏‏از حدیث شریف قدسی‏‎[1]‎‏ چنین ظاهر شود که تمام نماز بین حق و عبد‏‎ ‎‏تقسیم شده است و فقط «حمد» را از باب نمونه و مثل ذکر فرموده اند. پس‏‎ ‎‏بنابر این، گوییم مثلاً تکبیرات صلوتی، چه تکبیرات افتتاحیّه و چه غیر آنها که‏‎ ‎‏در خلال انقلاب احوالات صلوتی گفته شود، حظّ ربوبیّت و قسمت ذات‏‎ ‎‏مقدّس است. و اگر عبد سالک الی اللّه به این وظیفۀ عبودیّت قیام نمود و حق‏‎ ‎‏ربوبیّت را به قدری که در سعۀ او است اداء نمود، حق تعالی نیز حق عبد را که‏‎ ‎‏فتح باب مراوده و مکاشفه است به الطاف خاصّۀ ازلیّه ادا فرماید. چنانچه در‏‎ ‎‏حدیث شریف ‏‏مصباح الشّریعة ‏‏ اشاره به آن فرماید آنجا که می گوید: «چون‏‎ ‎‏تکبیر گفتی، کوچک بشمار همۀ موجودات را در نزد کبریاء حق.» تا آنکه‏‎ ‎‏می فرماید: «از قلب خود اعتبار کن در وقت نماز؛ اگر حلاوت نماز را دریافتی‏‎ ‎‏و سرور و بهجت آن در نفست حاصل شده و قلبت به مناجات حق مسرور و به‏‎ ‎‏مخاطبات او ملتذّ است، بدان که خداوند تو را تصدیق فرموده در تکبیرت؛‏‎ ‎‏والاّ نداشتن لذّت مناجات و محروم بودن از حلاوت عبادت را دلیل بگیر بر‏‎ ‎‏تکذیب کردن خداوند تو را و مطرود نمودن از درگاهش.»‏‎[2]‎

‏    ‏‏و بدین مقیاس در هر یک از احوال و افعال صلوتی برای حق تعالی حقی‏‎ ‎‏است که عبد باید به آن قیام کند که آن آداب عبودیّت است در آن منزل؛ و برای‏‎ ‎‏عبد حظّ و نصیبی است که پس از قیام به ادب عبودیّتْ حق تعالی عنایت‏‎ ‎‏فرماید به لطف خفیّ و رحمت جلیّ. و اگر خود را در این میقاتهای الهیّه از‏‎ ‎‏عنایات خاصّه محروم دید، بداند که به آداب عبودیّت قیام ننموده. و علامت‏‎ ‎‏آن برای متوسّطین آن است که لذت مناجات و حلاوت عبادات را ذائقۀ قلب‏‎ ‎‏نمی چشد و از بهجت و سرور و انقطاع به حق محروم شود؛ و عبادتی که از‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 219
‏لذت و حلاوت خالی باشد، روحی ندارد و قلب را از آن استفاده ای نباشد.‏‎ ‎‏     پس ای عزیز، قلب را به آداب عبودیّت مأنوس کن و به ذائقۀ روح‏‎ ‎‏حلاوت ذکر خدا را بچشان. و این لطیفۀ الهیّه در ابتداء امر به شدت تذکّر و‏‎ ‎‏انس با ذکر حق حاصل شود؛ ولی در ذکرْ قلبْ مرده نباشد و غفلت بر آن‏‎ ‎‏مستولی نشود. و چون با تذکّر قلب را مأنوس نمودی، کم کم عنایات ازلیّه‏‎ ‎‏شامل حالت گردد و فتح ابواب ملکوت بر قلبت گردد. و علامت آن تجافی از‏‎ ‎‏دار غرور و انابه به دار خلود و استعداد برای موت قبل از رسیدن موت است.‏

‏     بار الها، از لذت مناجات و حلاوت مخاطبان خود ما را نصیبی عنایت‏‎ ‎‏فرما؛ و ما را در زمرۀ ذاکران و جرگۀ منقطعان به عزّ قدس خود قرار ده؛ و دل‏‎ ‎‏مردۀ ما را حیاتی جاویدان بخش و از دیگران منقطع و به خود متوجّه فرما. اِنّکَ‏‎ ‎‏وَلِیُّ الْفَضْلِ و الاِنعام.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 220

  • ))    پاورقی 350.
  • ))    پاورقی 194.