مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

تنبیهٌ و نکتة

تنبیهٌ و نکتةٌ

‏     ‏‏بدان که در وجه تقدیم ‏اِیّاک نَعْبُدُ ‏بر‏ و اِیّاکَ نَسْتَعین‏، با آن که به حسب‏‎ ‎‏قاعده باید «استعانت» در عبادت مقدّم بر خود «عبادت» باشد، گفته اند که‏‎ ‎‏«عبادت» بر «استعانت» مقدّم شده نه بر «اعانت»؛ و گاهی اعانت‏‎ ‎‏بی استعانت شود. و نیز چون این دو به هم مرتبط هستند، در تقدیم و تأخیر‏‎ ‎‏فرقی نکند، کَمٰا یُقالُ: قَضَیْتَ حَقّی فَاَحْسَنْتَ اِلَیَّ. وَاَحْسَنْتَ اِلَیَّ فَقَضَیْتَ‏‎ ‎‏حَقّی.‏‎[1]‎‏ و نیز استعانت برای عبادتِ مستأنفه است نه عبادت واقعه. و‏‎ ‎‏برودت این وجوه بر ارباب ذوق پوشیده نیست.‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 280
‏     و شاید نکته آن باشد که حصر استعانت به حق تعالی به حسب مقام‏‎ ‎‏سلوک الی اللّه متأخّر است از حصر عبادت؛ چنانچه واضح است که بسیاری‏‎ ‎‏از موحّدینِ در عبادت و حاصرین عبادت را به حق، در استعانت مشرکند و‏‎ ‎‏حصر استعانت به حق نکنند؛ چنانچه از بعض ارباب تفسیر نقل نمودیم که‏‎ ‎‏حصر استعانتْ حقیقی نیست. پس، حصر در عبادت، به معنی متعارف، از‏‎ ‎‏اوائل مقامات موحّدین است؛ و حصر استعانت ترک غیر حق است مطلقاً.‏‎ ‎‏     و پوشیده نباشد که مقصود از «استعانت» فقط استعانت در عبادت نیست‏‎ ‎‏بلکه استعانت در مطلق امور است؛ و این پس از رفض اسباب و ترک کثرات و‏‎ ‎‏اقبال تامّ علی اللّه است. و به عبارت دیگر، حصر «عبادتْ» حق خواهی و‏‎ ‎‏حق طلبی است و ترک طلب غیر است؛ و حصر «استعانت» حق بینی و ترک‏‎ ‎‏رؤیت غیر است. و ترک رؤیت غیر، در مقامات عارفین و منازل سالکین،‏‎ ‎‏مؤخّر از ترک طلب غیر است.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 281

  • )) «چنانکه گفته می شود: حق مرا دادی پس به من نیکی کردی. و به من نیکی کردی پس حقم را دادی».