مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

تنبیه اشراقی و اشراق عرفانی

تنبیه اشراقی و اشراق عرفانی

‏     ‏‏بدان ای طالب حقّ و حقیقت که حق تبارک و تعالی چون خلقت نظام‏‎ ‎‏وجود و مظاهر غیب و شهود را به حسب حبّ ذاتی به معروفیّت در حضرت‏‎ ‎‏اسماء و صفات فرموده ـ به مقتضای حدیث شریف ‏کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیّاً؛ فَاَحْبَبْتُ‎ ‎اَنْ اُعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ اُعْرَفَ‎[1]‎‏ ـ در فطرت تمام موجودات حبّ ذاتی‏‎ ‎‏و عشق جبلّی ایداع و ابداع فرموده، که به آن جذبۀ الهیّه و آتش عشق ربّانی‏‎ ‎‏متوجه به کمال مطلق و طالب و عاشق جمیل علی الاطلاق می باشند. و برای‏‎ ‎‏هر یک از آنها نوری فطری الهی قرار داده که به آن نور طریق وصول به مقصد و‏‎ ‎‏مقصود را دریابند. و این نار و نور،یکی رفرف وصول، و یکی براق عروج‏‎ ‎‏است ـ و شاید «براق» و «رفرف» رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله رقیقۀ این‏‎ ‎‏لطیفه و صورت متمثّلۀ ملکیّۀ این حقیقت بوده ـ و لهذا از بهشت، که باطن این‏‎ ‎‏عالم است، نازل شده.‏

‏     و چون موجودات نازل شده اند در مراتب تعیّنات و محجوب شده اند از‏‎ ‎‏جمال جمیل محبوب جلّت عظمته، حق تعالی با این نار و نور آنها را از حجب‏‎ ‎‏تعیّنات ظلمانیّه و انّیّات نورانیّه با اسم مبارک «هادی» که حقیقت این رقایق‏‎ ‎‏است خارج کند، و به اقرب طرق به مقصد حقیقی و جوار محبوب خود‏‎ ‎‏برساند؛ پس، آن نور «هدایت» حق تعالی، و آن نار «توفیق» الهی و سلوک به‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 288
‏طریق اقرب «صراط مستقیم» است و حق تعالی بر آن صراط مستقیم است. و‏‎ ‎‏شاید اشاره به این هدایت و این سیر و این مقصد باشد آیۀ شریفۀ ‏ما مِنْ دابَّةٍ اِلاّ‎ ‎هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبِّی عَلیٰ صراطٍ مُسْتَقیم؛‎[2]‎‏ چنانچه برای اهل معرفت‏‎ ‎‏ظاهر است.‏

‏     و باید دانست که هر یک از موجودات را صراطی خاص به خود و نور و‏‎ ‎‏هدایتی مخصوص است: ‏والطُّرُقُ اِلَی اللّه بِعَدَدِ اَنْفاسِ الْخَلایق.‎[3]‎‏ و چون در‏‎ ‎‏هر تعیّنْ حجابی است ظلمانی و در هر وجود و انّیّتْ حجابی است نورانی، و‏‎ ‎‏انسان مجمع تعیّنات و جامع وجودات است، محجوبترین موجودات است از‏‎ ‎‏حق تعالی. و شاید اشاره به این معنی باشد آیۀ کریمۀ ‏ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ‎ ‎سٰافِلین.‎[4]‎‏ و از این جهت، صراط انسانی طولانی تر و ظلمانی تر صراطها‏‎ ‎‏است. و نیز چون «ربّ» انسان حضرت اسم اللّه اعظم است، که ظاهر و باطن‏‎ ‎‏و اول و آخر و رحمت و قهر و بالاخره اسماء متقابله نسبت به او علی السّواء‏‎ ‎‏است، از برای خود انسان در منتهای سیر باید مقام برزخیّت کبری حاصل‏‎ ‎‏شود؛ و از این جهت صراط او ادقّ از همۀ صراطها است.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 289

  • )) «من گنجی نهان بودم؛ دوست می داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.» اسرارالحکم، ص 20.
  • ))   پاورقی 205.
  • ))   پاورقی 20.
  • )) «... آن گاه او را به پست ترین جایگاههای پست بازگرداندیم.» (تین / 5)