مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

فصل دوم

فصل دوم

‏     ‏‏«عن ‏‏مِصباحِ الشَّریعَةِ‏‏. قالَ الصّادقُ علیه السّلامُ: التَشَهُّدُ ثَنَاءٌ عَلَی اللَّهِ‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 363
‏تعالیٰ؛ فَکُنْ عَبْداً لَهُ فِی السِّرِّ خَاضِعاً لَهُ فی الْفِعْل، کَمَا أَنَّکَ عَبْدٌ لَهُ بِالْقَوْلِ‏‎ ‎‏وَ الدَّعْوَی. وَ صِلْ صِدْقَ لِسَانِکَ بِصَفَاءِ صِدْقِ سِرِّکَ؛ فَإِنَّهُ خَلَقَکَ عَبْداً، وَ أَمَرَکَ أَنْ‏‎ ‎‏تَعْبُدَهُ بِقَلْبِکَ وَ لِسَانِکَ وَ جَوَارِحِکَ، وَ أَنْ تُحَقِّقَ عُبُودِیَّتَکَ لَهُ بِرُبُوبِیَّتِهِ لَکَ، وَ تَعْلَمَ أَنَّ‏‎ ‎‏نَوَاصِیَ الْخَلْقِ بِیَدِهِ، فَلَیْسَ لَهُمْ نَفَسٌ وَ لاٰ لَحْظٌ إِلاّٰ بِقُدْرَتِهِ وَ مَشِیَّتِهِ، وَ هُمْ عَاجِزُونَ‏‎ ‎‏عَنْ إِتْیَانِ أَقَلِّ شَیْءٍ فِی مَمْلَکَتِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ وَ إِرَادَتِهِ. قَالَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ‏‎ ‎‏مٰا یَشٰاءُ وَ یَخْتٰارُ مٰا کٰانَ لَهُمَ الْخِیَرَةُ سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ تَعٰالیٰ عَمّٰا یُشْرِکُونَ.‏‎[1]‎‏`` فَکُنْ عَبْداً‏‎ ‎‏شَاکِراً بِالْفِعْلِ، کِما اَنَّکَ عَبْدٌ ذَاکِرٌ بِالْقَوْلِ وَ الدَّعْوَی. وَ صِلْ صِدْقَ لِسَانِکَ بِصَفَاءِ‏‎ ‎‏سِرِّکَ. فَإِنَّهُ خَلَقَکَ، فَعَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکوُنَ إِرَادَةٌ وَ مَشِیَّةٌ لأِحَدٍ إِلاّٰ بِسَابِقِ إِرَادَتِهِ وَ مَشِیَّتِهِ؛‏‎ ‎‏فَاسْتَعْمِلِ الْعُبُودِیَّةَ فِی الرِّضَا بِحُکْمِهِ، وَ بِالْعِبَادَةِ فِی أَدَاءِ أَوَامِرِهِ. وَ قَدْ أَمَرَکَ بِالصَّلوٰةِ‏‎ ‎‏عَلَی نَبِیِّهِ (حَبِیبِهِ ـ خ) صَلَّی اللّه عَلَیْهِ وَ آلِه، فَأَوْصِلْ صَلوٰتَهُ بِصَلوتِهِ وَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِهِ‏‎ ‎‏وَ شَهَادَتَهُ بِشَهَادَتِهِ. وَ انْظُرْ لاٰ یَفوتُکَ بَرَکَاتُ مَعْرِفَةِ حُرْمَتِهِ، فَتُحْرِمَ عَنْ فَائِدَةِ صلوتِهِ.‏‎ ‎‏وَ أَمْرِهِ بِالاِسْتِغْفَارِ لَکَ وَ الشَّفَاعَةِ فِیکَ إِنْ أَتَیْتَ بِالْوَاجِبِ فِی الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ السُّنَنِ‏‎ ‎‏وَ الاْدَابِ وَ تَعْلَمَ جَلِیلَ مَرْتَبَتِهِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»‏‎[2]‎

‏    ‏‏در این حدیث شریف اشاراتی است به آداب قلبیّۀ عبادات و حقایق و‏‎ ‎‏اسرار آنها. چنانچه فرماید: «تشهد» ثناء حق جل و علا است. بلکه در سابق‏‎ ‎‏نیز اشاره شده که مطلق عبادات ثناء حق است یا به اسمی یا به اسمائی، یا به‏‎ ‎‏تجلّی از تجلیات، و یا به اصل هوّیت.‏

‏     و عمدۀ آداب را اشاره فرماید که چنانچه در ظاهر بندگی می کنی و‏‎ ‎‏مدعّی عبودیّت هستی، در سرّ نیز عبودیّت کن تا عبودیّت سرّیِ قلبی به اعمال‏‎ ‎‏جوارحی نیز سرایت کند، و عمل و قولْ نقشۀ باطن و سرّ باشد؛ و حقیقت‏‎ ‎‏عبودیت به جمیع اجزاء وجود، چه اجزاء ظاهری و چه اجزاء باطنی، ساری‏‎ ‎‏شود و هر یک از اعضاء حظّی از توحید ببرند. و لسان ذاکر ذکر را به قلب‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 364
‏ایصال کند، و قلب موحد مخلصْ توحید و اخلاص را به لسان افاده نماید. و‏‎ ‎‏از حقیقت عبودیت طلب ربوبیت کند و از خودپرستی بیرون آید و الوهیت حق‏‎ ‎‏را به قلب برساند؛ و بداند که ناصیۀ بندگان به دست حق تعالی است، و‏‎ ‎‏قدرت بر تنفّس و نگاه کردن ندارند مگر با قدرت و مشیّت حق تعالی، و آنها‏‎ ‎‏عاجزند از تصرف در مملکت حق به جمیع انحاء تصرّفات، گر چه تصرّف‏‎ ‎‏ناچیزی باشد، مگر با اذن و ارادۀ آن ذات مقدّس؛ چنانچه حق فرماید:‏‎ ‎‏«خدای تعالی فقط خلق می کند هر چه بخواهد و اختیار فرماید هر چه اراده‏‎ ‎‏کند؛ کسی را در امر خود اختیاری نیست یعنی استقلالاً منزه است خدای‏‎ ‎‏تعالی از شریک در تصرف در مملکت وجود.» و چون این لطیفه را به قلب‏‎ ‎‏رساندی، شکرت از حق حقیقت پیدا کند؛ و شکر در اعضاء و اعمالت‏‎ ‎‏سرایت کند؛ و چنانچه در عبودیّت زبان و قلب باید همقدم باشند، در این‏‎ ‎‏توحید فعلی نیز باید صدق لسان به صفاء سرّ قلب موصول باشد؛ زیرا که حق‏‎ ‎‏جل و علا خالق است و مؤثّری جز او نیست، و تمام اراده ها و مشیّتها ظلّ اراده‏‎ ‎‏و مشیّت ازلی سابق اوست. ‏

‏     پس از آداب شهادت به وحدانیّت و الوهیّت حق، متوجّه به مقام مقدّس‏‎ ‎‏عبد مطلق و رسول ختمی شود. و از تقدّم مقام «عبودیّت» بر «رسالت» متنبّه‏‎ ‎‏شود که قدم عبودیّت مقدّمۀ همۀ مقامات سالکین است؛ و رسالت شعبۀ‏‎ ‎‏عبودیت است. و چون رسول ختمی عبد حقیقی فانی در حق است، اطاعت‏‎ ‎‏او اطاعت حق است؛ و شهادت به رسالت موصول به شهادت به وحدانیّت‏‎ ‎‏است. و عبد سالک باید از خود مراقبت کند که قصور در طاعت رسول، که‏‎ ‎‏طاعت اللّه است، نکند تا از برکات عبادت که وصول به بارگاه قدس است، به‏‎ ‎‏دستگیری ولیّ مطلق، محروم نشود. و بداند که کسی را بی دستیاری ولیّ نعم‏‎ ‎‏و رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به بارگاه قدس و جایگاه انس بار‏‎ ‎‏ندهند.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 365

  • )) «و پروردگار تو آنچه را بخواهد می آفریند و انتخاب می کند، آنان را در کار خود اختیاری نیست، خدا منزّه است و برتر از آنچه شرک می ورزند.» (قصص / 68)
  • )) مصباح الشریعة، «الباب السابع عشر، فی التشهّد.»