مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

فصل دوم

فصل دوم

‏ ‏

‏     ‏‏عن ‏‏مِصباحِ الشَّریعَةِ‏‏. قالَ الصّادِقُ علیه السّلام: مَعْنَی «السَّلام»ِ فِی دُبْرِ‏‎ ‎‏کُلِّ صَلوٰةٍ، الْأَمَانُ؛ أَیْ، مَنْ أَدَّی أَمْرَ اللّه ِ وَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ صلی اللّه علیه و آله خَاشِعاً مِنْهُ‏‎ ‎‏قَلْبُهُ، فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیَا وَ بَرَاءَةٌ مِنْ عَذَابِ الاْخِرَةِ. وَ «السَّلامُ» اِسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ‏‎ ‎‏اللَّهِ تَعَالَی، أَوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِیَسْتَعْمِلُوا مَعْنَاهُ فِی الْمُعَامَلاتِ وَ الْأَمَانَاتِ وَ الاِضَافَاتِ‏‎ ‎‏وَ تَصْدِیقِ مُصَاحَبَتِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ صِحَّةِ مُعَاشَرَتِهِمْ. واِذا أَرَدْتَ أَنْ تَضَعَ السَّلامَ‏‎ ‎‏مَوْضِعَهُ وَ تُؤَدِّیَ مَعْنَاهُ، فَاتَّقِ اللَّهَ، وَ لْیَسْلَمْ مِنْکَ دِینُکَ وَ قَلْبُکَ وَ عَقْلُکَ، وَ لا تُدَنِّسْهَا‏‎ ‎‏بِظُلْمَةِ الْمَعَاصِی، وَ لْتَسْلَمْ حَفَظَتُکَ أَنْ لا تُبْرِمَهُمْ ‏‏[‏‏اَی، لاتُضجِرَهُمْ‏‏]‏‏ وَ لا تُمِلَّهُمْ‏‎ ‎‏وَ تُوحِشَهُمْ مِنْکَ بِسُوءِ مُعَامَلَتِکَ مَعَهُمْ، ثُمَّ صَدِیقُکَ ثُمَّ عَدُوُّکَ؛ فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ‏‎ ‎‏مَنْ هُوَ الاَْقْرَبُ إِلَیْهِ، فَالْأَبْعَدُ أَوْلَی. وَ مَنْ لاٰ یَضَعُ «السَّلامَ» مَوَاضِعَهُ هذِهِ، فَلا سَلامَ‏‎ ‎‏وَ لاٰ تَسْلیمَ (سِلْمَ ـ خ)؛ وَ کَانَ کَاذِباً فِی سَلامِهِ وَ إِنْ أَفْشَاهُ فِی الْخَلْقِ.‏‎[1]‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 367
‏    ‏‏فرماید: «معنای «سلام» در دنبالۀ نمازها، «امان» است؛ یعنی، کسی‏‎ ‎‏که اوامر الهیّه و سنن نبویّه را ادا کند با خشوع قلبی، ایمن از بلاء دنیا و عذاب‏‎ ‎‏آخرت شود.» یعنی از تصرّفات شیطانیّه در دنیا مأمون شود؛ چه که اداء اوامر‏‎ ‎‏الهیّه با خشوع قلبی موجب قطع تصرّف شیطان است ـ ‏ان الصلوة تنهی عن‎ ‎الفحشاء و المنکر.‎[2]‎

‏    ‏‏پس از آن، اشاره به سرّی از اسرار «سلام» فرماید و گوید: «سلام یکی‏‎ ‎‏از اسماءاللّه است که خدای تعالی به ودیعت در موجودات قرار داده.» و این‏‎ ‎‏اشاره به مظهریّت موجودات از اسماء الهیّه است. و باید عبد سالک این لطیفۀ‏‎ ‎‏الهیه را که در باطن ذات و خمیرۀ او به ودیعت نهفته است، اظهار کند، و در‏‎ ‎‏جمیع معاملات و معاشرات و امانات و ارتباطات استعمال کند، و در مملکت‏‎ ‎‏باطن و ظاهر خود نیز سرایت دهد؛ و در معاملات با حق و دین حق تعالی‏‎ ‎‏استعمال نماید تا خیانت به ودیعت الهیه نکرده باشد. پس، حقیقت «سلام»‏‎ ‎‏را سرایت دهد در جمیع قوای ملکیّه و ملکوتیّۀ خود و در جمیع عادات و عقاید و‏‎ ‎‏اخلاق و اعمال خویش تا خود از همۀ تصرّفات سالم ماند. و طریق تحصیل‏‎ ‎‏این سلامت را تقوی معرفی فرموده.‏

‏     و باید دانست که تقوی را مراتب و منازلی است:‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 368
‏     پس، تقوای ظاهر، نگاهداری ظاهر است از قذارت و ظلمت معاصی‏‎ ‎‏قالبیّه. و این تقوای عامّه است.‏

‏     و تقوای باطن، نگاهداری و تطهیر آن است از افراط و تفریط و تجاوز از‏‎ ‎‏حد اعتلال در اخلاق و غرائز روحیّه. و این تقوای خاصّه است.‏

‏     و تقوای عقل، نگاه داری و تطهیر آن است از صرف آن در علوم غیر‏‎ ‎‏الهیّه. و مراد از علوم الهیّه علومی است که مربوط به شرایع و ادیان الهیّه‏‎ ‎‏باشد. و جمیع علوم طبیعه و غیر آنها که برای شناخت مظاهر حق است الهیه‏‎ ‎‏است و اگر برای آن نباشد، نیست، هر چند مباحث مبدأ و معاد باشد. و این‏‎ ‎‏تقوای اخصّ خواص است.‏

‏     و تقوای قلب، و آن نگاه داری آن است از مشاهده و مذاکرۀ غیر حق. و‏‎ ‎‏این تقوای اولیاء است. و مقصود از حدیث شریف که فرماید حق تعالی: ‏اَنَا‎ ‎جَلیسُ مَنْ جَلَسَنی،‎[3]‎‏ همین خلوت قلبی است. و این خلوت بهترین خلوات‏‎ ‎‏و خلوتهای دیگر مقدمۀ حصول همین است.‏

‏     پس، کسی که متصّف به همۀ مراتب تقوا شد، دین و عقل و روح و قلب‏‎ ‎‏او و جمیع قوای ظاهره و باطنه اش سالم ماند؛ و حَفَظه و موکّلین او نیز سالم‏‎ ‎‏مانند و از او ملول و منضجر و وحشتناک نشوند. و معاملات و معاشرات چنین‏‎ ‎‏شخصی با صدیق و عدوّش به طریق سلامت شود؛ بلکه ریشۀ عداوت از‏‎ ‎‏باطن قلبش منقطع شود، هر چند مردم با او عداوت ورزند. و کسی که به‏‎ ‎‏جمیع مراتبْ سلامت نباشد، به همان اندازه از فیض «سلام» محروم و به افق‏‎ ‎‏نفاق نزدیک شود، نعوذباللّه منه. والسّلام.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 369

  • )) «معنای «سلام» در پایان نماز، امان است؛ یعنی، هر کس امر خدا و سنّت پیامبرش را با خشوع قلب به جای آورد، از بلای دنیا در امان است و از عذاب آخرت برکنار. و «سلام» نامی از نامهای خدای تعالی است که در میان خلق خود به ودیعت نهاده تا در داد و ستد، نگاهداری امانات، و روابط با هم و صدق همنشینی و صحت آمیزش و معاشرتشان به کار برند. و اگر خواهی سلام را در جای خود نهی و معنایش را ادا کنی، باید از خدا پروا نمایی و دین و دل و عقل تو از تو در سلامت باشد و آنها را به تیرگی گناهان نیالایی؛ و باید فرشتگان نگهبانت را در امان بداری و آنها را نیازاری و ملولشان نسازی و با رفتار ناشایست ایشان را از خود دور نسازی. سپس دوستت و آن گاه دشمنت (باید از جانب تو در امان باشند.) که هر که نزدیکانش از او در امان نباشد، بیقین بیگانه از او در امان نخواهد بود. و کسی که سلام را در این جایگاهها ننهد (او را) نه سلام است و نه تسلیم [نسخه: و نه سلمی]. و او در سلام خود دروغگوست هر چند در میان مردم بدان تظاهر کند». مصباح الشریعة، «الباب الثامن عشر، فی السلام». بحارالانوار، ج 82، ص 307.
  • )) «همانا نماز از فحشاء و منکر باز می دارد.» (عنکبوت / 45)
  • )) «من همنشین کسی هستم که مرا همنشین خود اختیار کند.» المواهب السنیة، ص 77. و المحجّة البیضاء، ج 8، ص 58 (با اندکی اختلاف).