فصل اول ویژگیهای فردی

نمی‌توانم قصد قربت کنم

‏یکی از علما که مردی خوب و موجه در منطقه همدان بود به قم مشرف شد و در منزل‏‎ ‎‏برادرش وارد شد، برادرش هم از شاگردان حضرت امام بود، یک روز صبح بنده و‏‎ ‎‏مرحوم حجت الاسلام شهید حاج آقا مهدی شاه آبادی به حضور حضرت امام در منزل‏‎ ‎‏ایشان شرفیاب شدیم، آقای شاه آبادی به ایشان عرض کرد که: فلانی از همدان آمده و‏‎ ‎‏مرد خوبی است و اهل مبارزه است، خیلی در ایام مبارزات کوشش کرده و الآن در قم در‏‎ ‎‏منزل برادرش هست و مناسب است که شما از این شخص دیدن کنید، امام فرمودند: من‏‎ ‎‏حالم مساعد نیست، مرحوم شاه آبادی اصرار کرد به این معنی که برادرش شاگرد‏‎ ‎‏شماست و خودش هم ارادتمند شماست، حضرت امام برای بار دوم فرمودند: ‏اینکه‎ ‎گفتم حالم مساعد نیست، چون تب دارم؛ ولی آنقدر تب ندارم که نتوانم به منزل این آقا‎ ‎بروم و از او دیدن کنم، ولی چون نمی توانم قصد قربت کنم، زیرا شما گفتید این آقا از‎ ‎ارادتمندان شماست، به این جهت نمی آیم ‏مرحوم شاه آبادی ساکت شد، حضرت امام به‏‎ ‎‏قدری روی حقیقت اخلاص کار کرده اند و اخلاص را در خودشان تقویت کرده اند که‏‎ ‎‏می توانم عرض کنم، محبتی که به کسی یا چیزی دارند «لله » است و اگر بغضی هم به‏

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 3
‏کسی می ورزند «لله » است.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 4

  • )) حجت الاسلام والمسلمین مرتضی تهرانی؛ پا به پای آفتاب؛ ج 2، ص325.