فصل اول ویژگیهای فردی

حق با ایشان است

‏یکی از علمای بزرگ که مورد وثوق و اعتماد کامل است، می گفتند امام یکی از تابستانها‏‎ ‎‏که در تهران بودند، آیت الله العظمی سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، که از فقها و حکمای‏‎ ‎‏بزرگ بودند در تهران بودند و امام در درس ایشان شرکت می کردند. ایشان در مسجد‏‎ ‎‏جمعۀ تهران نماز مغرب و عشا را به جماعت اقامه می کردند، اما منظم نمی آمدند. امام‏‎ ‎‏چون مقید به نظم بودند، روزی که آقای رفیعی دیر کردند، برخاستند و به آنها که در آن‏‎ ‎‏نماز جماعت شرکت می کردند، گفتند: «بیایید با هم به آقا بگوییم مرتب بیایند. این‏‎ ‎‏جوری که ایشان غیر مرتب می آیند، وقت بسیاری از مردم تضییع می شود. همه ما با هم‏‎ ‎‏به آقا بگوییم که مرتب تشریف بیاورند». بعد آقا تشریف آوردند و نماز را شروع کردند.‏‎ ‎‏نماز که خوانده شد، یک نفر به آقا گفت: «سید جوانی به مردم می گفت که به او بگوییم‏‎ ‎‏مرتب بیاید. تقریباً نسبت به نامرتب آمدن شما اعتراض داشت.» آقای رفیعی فرمودند:‏‎ ‎‏«آن سید که بود؟» در آن حال، امام طرف دیگری نماز می خواندند. آن شخص، امام را‏‎ ‎‏نشان داد. تا ایشان چشمشان به امام افتاد، فرمودند: «ایشان حاج آقا روح الله هستند.‏‎ ‎‏مردی بسیار فاضل و وارسته و بسیار با تقوا و منظم و مهذّبند. اگر یک وقت من دیر آمدم،‏‎ ‎‏ایشان را جلو بیندازید که به جای من نماز بخواند. حق با ایشان است.»‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 54

  • )) آیت الله ریحان الله نخعی؛ امام در سنگر نماز؛ ص52.