فصل اول ویژگیهای فردی

شب خوابم نبرد

‏یادم هست یک شب عده ای میهمان از ایران برای زیارت امام به فرانسه آمده بودند،‏‎ ‎‏اتاقی کوچک پشت درب اتاق امام بود که من همیشه آنجا می خوابیدم، آن شب چون جا‏‎ ‎‏برای خواب کم بود، من به احترام میهمانان آنجا را به آنها واگذار کردم، به همین دلیل‏‎ ‎‏کیسه خوابم را برداشتم و آن شب را در آشپزخانه خوابیدم، امام که موضوع را فهمیده‏‎ ‎‏بودند فرمودند: ‏چون شما در آشپزخانه خوابیده بودید و امکان داشت سرما بخورید، شب‎ ‎خوابم نبرد.

‏     ‏‏این نکته بسیار مهم است که می بینیم امام حتی در چهار ساعت استراحت‏‎ ‎‏شبانه روزیشان هم به دیگران فکر می کنند، و خود را فارغ از مسائل آنها نمی دانند.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 62

  • )) مرضیه حدیده چی (دباغ)؛ زن روز؛ ش956(بهمن 1362).