فصل اول ویژگیهای فردی

عطوفت با کودکان

‏من در کربلا مشرف شده بودم، که امام تشریف آوردند. کربلا هفت زیارت مخصوصه‏‎ ‎‏دارد. نجف سه زیارت مخصوصه دارد. علاوه بر شبهای جمعه ایشان هفت زیارت را‏‎ ‎‏مقید بودند مشرف بشوند کربلا، ولی شبهای جمعه نمی رسیدند تشریف بیاورند.‏

‏     امام در حرم متعبد بودند، مثل سایر متعبدین دعا و نماز بخوانند. سایر آقایان علما‏‎ ‎‏این جور نبودند، حرمشان ده دقیقه و فوقش یک ربع ساعت طول می کشید و دعاها را‏

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 63
‏هم از حفظ می خواندند و یکی دو رکعت نماز می خواندند و می رفتند؛ اما امام مثل سایر‏‎ ‎‏مردم می نشستند و مفاتیح می خواندند. من دیدم که در بالای سر امام حسین(ع) نشستند‏‎ ‎‏و مشغول نماز شدند. رسم مردم بغداد این است که می آیند و شیرینی یا شکلاتی یا‏‎ ‎‏خرمایی، از این چیزها، تقسیم می کنند.‏

‏     بنده در نزدیکی امام نشسته بودم. آقایی شیرینی آورد و جلوی من و امام و دیگران‏‎ ‎‏گذاشت. امام شیرینی را برداشت و با کمال مهربانی داد به بنده زاده، زیرا به او شیرینی‏‎ ‎‏نداده بودند و ایشان در چنین جایی به این مسأله توجه فرمودند. در همین جا مطلب‏‎ ‎‏دیگری نظرم را جلب کرد، یکی از ایرانیانی که آمده بود برای زیارت، مهری را که خریده‏‎ ‎‏و داخل جیبش بود، درآورد و به امام داد که امام روی آن نماز بخوانند، تا تبرک شود. امام‏‎ ‎‏هم با کمال خضوع پا شدند و دو رکعت نماز خواندند و مهر را به ایرانی برگرداندند. من‏‎ ‎‏از این منظره بسیار لذت بردم. این منظره، هم عقیده مردم را به امام، به عنوان یک فردی‏‎ ‎‏که دارای قداست است، می رساند و هم اعتقاد ایشان را به این مسایل. چون تصور انسان‏‎ ‎‏این است که امام چون مرد مبارزه هستند، باید اینجور چیزها را مثلاً خرافات بدانند، ولی‏‎ ‎‏معلوم شد که خیر، به روایاتی که در این زمینه هست کاملاً توجه دارند و عمل می کنند.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 64

  • )) آیت الله محمد هادی معرفت؛ حوزه؛ ش32.