فصل اول ویژگیهای فردی

سهم امام را نمی شود به فقیر داد

‏یکی از دوستانم که ساکن نجف بود نقل کرد که در مسجد شیخ انصاری که امام در آنجا‏‎ ‎‏نماز جماعت می خواندند، بین نماز مغرب و عشا فقیری آمد و گفت: عیالوارم، زندگیم‏‎ ‎‏نمی چرخد، فقیرم به من کمک کنید، امام جواب ندادند، بار دوم، بار سوم، داد کشید و‏

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 118
‏فریاد زد و گفت: آقا من... امام فرمودند: ‏من پول ندارم‏، فقیر گستاخانه گفت: من دیدم‏‎ ‎‏امروز عصر فلانی مقدار زیادی پول برای شما آورد، امام فرمودند: ‏آن پول سهم امام است‎ ‎و به شما نمی رسد‏، دوباره با داد و فریاد از امام پول می خواست، برخاستم و ربع دینار به‏‎ ‎‏فقیر دادم، و او هم رفت، بعد از نماز که امام برخاستند تا بروند، من هم پشت سر امام‏‎ ‎‏بلند شدم و از مسجد بیرون آمدیم، وقتی خلوت شد می خواستم به امام انتقاد کنم که‏‎ ‎‏ایشان پیشدستی کردند و گفتند: ‏این پول چی بود؟ از کدام پول بود؟‏ گفتم: آقا پول شهریه‏‎ ‎‏بود، گفتند:‏ با چه مجوزی دادی؟‏ گفتم: آقا من می خواستم به شما عرض کنم که شما چرا‏‎ ‎‏ندادید؟ گفتند: ‏من پول شخصی که ندارم، پول من، بیت المال است، سهم امام است، سهم‎ ‎امام را به فقیر نمی شود داد، نه اینکه من نمی خواهم بدهم، نمی شود داد، من چه کار کنم؟ تو‎ ‎چه جوری دادی؟ جواب خدا را چه خواهی داد؟ این بودجه مخصوصی است، برای‎ ‎مصرف خاصی است.‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 119

  • )) آیت الله محمد آل اسحق؛ واحد خاطرات.