فصل اول ویژگیهای فردی

اجازه نمی دهم

‏یک دفعه در محضر ایشان نشسته بودیم، عده ای از ایران آمده بودند و برای ایشان سهم‏‎ ‎‏امام آورده بودند. پول زیادی بود. در همان جلسه می خواستند پول را خدمت ایشان‏‎ ‎‏بدهند. آنها به امام گفتند: «می خواهیم در محل، یک مسجد بسازیم. اجازه بدهید‏‎ ‎‏مقداری از این پول را آنجا صرف کنیم.» ایشان با کمال صلابت و سختی گفتند: ‏ابداً اجازه‎ ‎نمی دهم.‏ آنها التماس می کردند. نوعاً انسان با کسی که می خواهد پول بدهد، تند‏‎ ‎‏نمی شود؛ ولی امام تند شدند. بعد ایشان فرمودند: ‏جزء شئون اسلامی مسلمانان هر منطقه‎ ‎است که برای خودشان مسجد بنا کنند. این از شئون زندگی مسلمانان است. مسلمانانی که‎ ‎در مکانی زندگی می کنند، نباید مسجد داشته باشند؟ آیا مُهری که می خواهی داخل جیب‎ ‎بگذاری و با آن نماز بخوانی، باید من بخرم؟ تو می خواهی نماز بخوانی، باید مُهرش را هم‎ ‎خودت بخری. در یک منطقه ای که عده ای مسلمان هستند، نیاز به مسجد دارند. من‎ ‎نمی توانم از سهم امام پول بدهم و مسجد بسازند. من از سهم امام چطور اجازه بدهم که‎ ‎شما در شئون زندگی خودتان مصرف بکنید؟‏ بالاخره، امام به آنها پول ندادند.. آن وقت‏‎ ‎‏فرمودند: ‏آری، اگر یک منطقه ای، فرض کنید بهایی نشین باشد، که مسجد ساختن در آنجا‎ ‎برای دعوت به دین است، تبلیغ دین است؛ آن حسابش جدا می شود. مثل راه امام زمان‎ ‎می شود.‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 120

  • )) همان جا.