فصل دوم: ویژگیهای اجتماعی

عیادت از یک روحانی

‏حدود سالهای1331 ـ 1332 بود که مرحوم پدرمان به بیماری سختی مبتلا شد و دکتر‏‎ ‎‏معالج هم تقریباً از بهبودی ایشان مایوس شده بود، در یکی از شبها حدود نیمه های شب‏‎ ‎‏(ساعت دوازده) بود که درب خانه به صدا درآمد و چون درب را باز کردیم، دیدیم‏‎ ‎‏حضرت امام همراه مرحوم دکتر مدرسی ـ که در آن وقت بهترین و معروفترین دکتر قم و‏‎ ‎‏رئیس بیمارستان سهامیه بود ـ هستند، به محض مشاهده اینجانب فوراً از حال پدرم‏‎ ‎‏پرسیدند و سپس با راهنمایی حقیر وارد منزل شدند. اطاقی که مرحوم پدرم در آن‏‎ ‎‏بستری بود، اطاق کوچکی بود، و لذا حضرت امام دم درِ اطاق، رو به روی بستر بیمار‏

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 171
‏ایستادند و دکتر مدرسی وارد اطاق شد، معاینه دکتر حدود نیم ساعت طول کشید. امام‏‎ ‎‏پرسیدند: ‏حال ایشان چطور است؟‏ دکتر گفت: بحمدالله حالت بحرانی را پشت‏‎ ‎‏سرگذاشته و اکنون حالش رو به بهبودی است. امام خوشحال شدند و شکر خدا را به جا‏‎ ‎‏آوردند و با دکتر از منزل خارج شدند. فردای آن روز معلوم شد که عصر روز قبل معظمٌ له‏‎ ‎‏به حجره محلاتی ها می روند و سراغ پدرم را می گیرند و چون از بیماری او مطلع‏‎ ‎‏می شوند، بشدت ناراحت می شوند و با لحن ملایمی آنها را توبیخ می کنند که: ‏چرا تا به‎ ‎حال به من اطلاع ندادید‏ و از همان جا به جستجوی مرحوم دکتر مدرسی برمی آیند و در‏‎ ‎‏آن وقت شب به ایشان دسترسی پیدا می کنند و به منزل ما می آورند.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 172

  • )) حجت الاسلام والمسلمین رسولی محلاتی؛ جمهوری اسلامی؛ ش 2919 (7 تیر 1368)، ص13.