فصل سوم: ویژگیهای عبادی

همواره به ذکر الله مشغول بودند

‏به یاد دارم در ساعت احتضار حضرت امام ما در حیاط بیمارستان بودیم، و از همان‏‎ ‎‏تلویزیون مدار بسته می دیدیم که امام به زحمت نفس می کشیدند، یکی از آقایان گفتند:‏‎ ‎‏امام، امام، وقت نماز است، آب بیاوریم وضو بگیرید؟ این سخن او برای همه ما مایه‏‎ ‎‏تعجب بود، چون حال امام معلوم بود، صدا کردن و آب برای وضو آوردن معنی نداشت،‏‎ ‎‏خود آن آقا هم می دانست این حرف معنا ندارد؛ ولی آن تأثر درونی انسان این اقتضا را‏‎ ‎‏می کند که بگوید «آب بیاورم، وضو بگیرید؟» امام اصلاً به هوش نبودند تا این حرفها‏‎ ‎‏سودی داشته باشد؛ ولی برخلاف انتظار همه، حتی پزشکان هم این حساب را‏‎ ‎‏نمی کردند، امام همان طور که سرشان کج و روی بستر افتاده بود، در یک لحظه چشم‏‎ ‎‏بازکردند، و بلافاصله دیدم ذکر می گویند؛ به احتمال قوی ‏«لااله الاالله ، سبحان الله و...»‎ ‎‏می گفتند. نکته مهم اینکه تا چشم را باز کردند، زبانشان هم به تعظیم و تکریم الله حرکت‏‎ ‎‏کرد.‏‎[1]‎

‏ ‏

‏ ‏


کتابپرتوی از خورشیدصفحه 209

‎ ‎

‎ ‎

کتابپرتوی از خورشیدصفحه 210

  • )) آیت الله امامی کاشانی؛ واحد خاطرات.